بهار در انتهای راه بود. گرما شال و کلاه کرده بود تا برای یک دوره دیگر خیمه بلندش را بر سر اهالی شهر بگستراند. همه چیز بری خداحافظی بهار و شروع بارش هرم و عطش میداد کهناگهان هقهق گریه مولودی نورس فضای چشم و دلها را بهاری کرد. اول خرداد سال ۱۳۱۵ بود. شهر مقدس قم و در همسایگی یاس همیشه بهار اهل بیت علیه السلام در دل خانوادهای متدین و اهل علم غنچه وجود کودکی که نامش را محمد علی نهادند شکفت.
پدر ش مرحوم حجه الاسلام و المسلمین شیخ محمد ولی حیدری لرستانی از علما برجسته و پر نفوذ غر کشور بود. شهید حیدری از همان کودکی از همان اوان راه زندگی در بارش سبز ارشاد چنین پدری گام برداشت. بعد از فراگیری قرآن در آغوش باز پدر و پس از تحصیلات ابتدایی با شوق و رغبت فراوانی پای در زلال ناب حوزه علمیه قم نهاد.
شهید دوازده ساله بود که وارد حوزه علمیه شد و پس از طی مراحل مقدماتی و سطح، فقه و اصول را در محضر اساتید بزرگ دنبال نمود. از اساتید درس خارج شهید اعلامی چون آیت الله العظمی بروجردی، داماد و امام خمینی (ره) را میتوان نام برد. شهید در فلسفه نیز از محضر بزرگانی چون مرحوم علامه طباطبایی بهره مند شد و کتاب علم خود را قطور ساخت.
شهید محمد علی حیدری که مدتی را نیز در نجف اشرف به تحصیل پرداخته بود با روح بلند و ایمان بی ریای خویش در راه نشر و تبلیغ علوم و معارف دین جد و جهد ها نمود.
شهید داراری استعداد خدادادی فوق العادهای بود به نحویکه هر گاه عباراتی را دوبا می خواند آنرا حفظ میکرد. در استعداد و برجستگی شهید همین بس که از دست بزرگی چون آیتالله بروجردی (ره) یکدوره وسایل الشیعه که در آن زمان نایاب بود جایزه می گیرد.
شهید در دل حجرهای فقر و بیآلایش فیضیه سرشار از معنویت و علم گردید تا آنکه در سن سی سالگی به مقام اجتهاد رسید. شهید گذشته از اطلاع دقیق از علوم و معارف اسلامی در مسایل جدید و مکاتب روز نیز تبحّر داشت. شهید پس از اخذ دیپلم در محضر استاد شهید دکتر بهشتی به آموزش زبان انگلیسی و بررسی مکابت روز پرداخت.
شهید حیدری در دوران تحصیل علاوه بر کسب دانش به تدریس و انتقال فراوردههای علمی خویش به دیگران پرداخت. کلاس درس معارف اسلامی به صورت هفتگی در منزل شهید دایر شد که مورد استقبال طلاب و فضلای نهاوندی و غیره قرار گرفت. مباحثی چون جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر، بردگی و … ماحصل تلاش آن روز شهید است.
شهید حتی در ایام تابستان هم بیکار ننشست و زمانی که طلاب از قم به نهاوند میآمدند به تدریس مکاسب و کفایه میپرداخت.
شهید حیدری در عرصه تألیف و تحقیق نیز کمر همت به میان بسته و قلم زده بود. تقریر مباحث دروس خارج فقه و اصول دو استاد بزرگوارش یعنی آیتالله العظمی بروجردی و امام خمینی(ره) از جمله آنهاست . تفسیر موضوعی قرآن که به صورت پراکنده و تکمیل نشده به جا مانده بود نیز در کنار تقریرات اصول و تنفیع الفقه از دیگر آثار اوست.
شهید در میدان اجراء نیز با وکالت و نمایندگی از سوی امام خمینی (ره) شناخته شد .
در سال ۱۳۵۰ وکالت و نمایندگی در اخذ وجوهات و امور حسبیه از جانب امام به ایشان تفویض شد . شهید با آن که مراجعت فراوانی در امر وجوهات شرعی داشت اما بسیار ساده گذران زندگی میکرد . شهید به اصرار مردم متدین نهاوند که از ایشان خواهان تهیه منزل مناسبی برای ایشان بودند پاسخ منفی داد تا فریاد زند که کار برای خدا مزد و اجر دنیوی ندارد و در عمل باید دم از دین و زهد و قناعت و تقوی زد.
در سال ۱۳۵۶ از سوی بیت امام خمینی (ره) در قم به ایشان مأموریتی محول گردید تا به جنوب لبنان رفته مأموریتی به به انجام رساند که شهید به خوبی از عهده برآمد و با امام موسی صدر به گفتگو نشست.
به دنبال قیام سرنوشت ساز و تاریخی امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ و حرکت ضد استعماری و استبدادی ملت قهرمان ایران به رهبری آن قائد طلیعه دار شهید حیدری نیز همگام با سایر علماء و فضلای حوزه به سازماندهی و افشاگری علیه رژیم پرداخت.
به دنبال دستگیری رهبر مردم به ستوه آمده ا زظلم و ناعدالتیها مردم قم سراسیمه به خیابان ها ریخته و در صحن مطهر حضرت معصومهسلام الله علیها تحصن کردند. و در این جا این شهید حیدری بود که به سخنرانی پرداخته و خطاب به مردم حاضر چنین گفت:
«مردم مسلمان اگر حضرت آیتالله خمینی را از میان شما بردهاند میدانید معنی این کار چیست؟ یعنی قرآن را بردهاند و اسلام و شرف و مذهب را بردهاند»
پس از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه دستگیری ارکان اصلی نهضت و پیروان راستین خط امام آغاز شد. مامورین شبانه منزل شهید حیدری را محاصره و ایشان را دستگیر نمودند. و پس از انتقال به تهران در زندان قزل قلعه به مدت شش ماه اسیر ظلمتگاه خویش ساختند.
در سال ۱۳۵۲ در زمانی که پدر بزرگوار شهید حیدری دارفانی را وداع گفت سیل تلگراف و دعوت مردم مسلمان نهاوند شهید را بر آن داشت تا در پی احساس وظیفه راهی آن سامان گردد. شهید در آنجا چونان شمع پر فروغی پروانگان گرد خویش را نور بخشید و از معارف دین سیراب ساخت.
شهید که در نهاوند دور جدید مبارزات سیاسیاش را آغاز کرده بود در نهایت از سوی سازمان اطلاعات و امنیت کل کشور ممنوعالمنبر گردید و در زیر ذره بین ساواک فعالیتهایش کنترل گردید.
با اوج گیری نهضت در سال ۱۳۵۶ و وقوع حادثه ۱۹ دی شهر خون و قیام ، قم ،شهید حیدری مردم را به مسجد دعوت نمود و در عزای چهلم شهدای قم مجلس ترحیم ایراد کرد. ساواک به دنبال این عمل به منزل شهید حیدری روانه شد و ایشان را به همدان و از آنجا به «شهر بابک» از توابع کرمان تبعید ساخت.
حضور شهید در شهر بابک نقطه عطف مبارزات شهید شد.
دو ماه بیشتر از تبعید شهید حیدری به شهر بابک نگذشته بود که رژیم شاهنشاهی با احساس خطر از حضور شهید از آن شهر مدت تبعید او از ۲ سال را به ۲ ماه تقلیل داده و او در آغوش گرم مردم راهی نهاوند شد.
به دنبال فرمان امام امت مبنی بر افشاگری هر چه بیشتر خطاء و ائمه جماعت در ماه مبارک رمضان ۱۳۴۷ ایشان که تازه از تبعیدگاه باز آمده بود بنا به وظیفه خود سرسختانه در مقابل رژیم ایستاد و در حسینیه مسجد به افشاگری دوباره رژیم پرداخت . رژیم به فکر افتاد که بنداتصال و هسته مرکزی این اجتماع را از بین ببرد. لذا در شب پانزدهم ماه مبارک رمضان شهید را دستگیر به همدان منتقل ساختند.
در دوره دولت شریف امامی که نام آن را به ظاهر آشتی ملی نهاده بود شهید حیدری آزاد گردید و برای بار دوم مورد استقبال پر شور مردم نهاوند قرار گرفت . بعد از این تاریخ شهید حیدری مرتباً با صدور اعلامیه و سخنرانی در اجتماعات و تظاهرات مردم به مبارزات سیاسیاش دادمه داد.
تلگراف شهید به حسن البکر رئیس جمهور وقت عراق که در پی محاصره و محدودیت امام خمینی در نجف صورت گرفت خواندنی است.
از فعالیت های شهید حیدری در طول اقامت در شهر نهاوند میتوان به:
الف_ تأسیس موسسه قرض الحسنه قائم عج الله تعالی فرجه الشریف
ب_ دارالایتام برای کمک به یتیمان و کسانی که سرپرستی ندارند
ج_ تأسیس کتابخانه عمومی در حسینیه جوانان
د_ احداث و بازسازی بیش از پنجاه مسجد و حمام درسطح روستاها و تجدید بنای حسینیه جوانان که در کنارش مسجد جوانان به شکل زیبایی ساخته شد.
ه_ اعزام طلاب و مبلغین مذهبی در ماه مبارک رمضان ، محرم و صفر به روستاها جهت ارشاد و تبلیغ اسلام
و_ ایجاد یک برنامه ماهانه دعوت از مبلغینی که هر ۱۵ روز یک سخنران به نهاوند میآمد.
ز_ دایر نمودن یک کتابفروشی که مرکز نشر رسالههای امام و پخش بیانانت و اعلامیههای امام و نشر وتوزیع کتب اسلامی و انقلابی بود.
ح_ حضور در روستاها و رسیدگی به مسائل و مشکلات مردم.
شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران نیز در مسؤلیتهای زیر انجام وظیفه کرد.
شهید در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ که اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار گردید در پی دغدغههای انقلابیاش نامزد انتخابات شد که با اکثریت قریب به اتفاق مردمنهاوند راهی مجلس گردید.
مقابله شهید حیدری با جریان های التقاطی و لیبرال و افشاگریهای او بذر کینه و انتقامی در دل دشمنان پاشید که به کمتر از مرجان جانش راضی نمیشدند. شامگاه هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰ آن گاه که شهید حیدری به همراه ۷۲ تن از همرزمانش در کنار شهید دکتر بهشتی در خون سرخشان غلطیدند اوج قساوت آنان که جان بندگان پاک خدا را به راحتی بیجان میکنند به اثبات رساند.
«روحش شاد و راهش پررهرو باد»
(مردی که از جنس ملت بود)
قبل از به ثمر نشستن حرکت انقلابی مردم در زمانی که رژیم ستم شاهی هنوز نفس میکشید یکی از فرزندان انقلاب به نام آقای زمانیان که از روحانیون نهاوند بود از زندان آزاد شد. روز آزادی ایشان شهید حیدری بعد از نماز جماعت رو به مردم گفت آنانی که میخواهند به استقبال آقای زمانی بیایند آماده شوند تا به کوهانی برویم. آماده شدیم و به همراه ایشان حرکت کردیم پشت سر ما هم یک کامیون ارتشی با افرادمسلح در حرکت بود. مردم با ازدحام و استقبال گرم خود حرف دلشان را زدند و در معیت شهید حیدری بازگشتیم. در راه بازگشت شهید نعلین ساده ای به پاداشت که پاره شد و شهید را به زحمت انداخت. در این اثناء ماشینی ایستاد تا شهید را در آن هوای گرم و با وجود پارگی کفش سوار کند. اما مردی که خود را از جنس ملت مظلوم و ستمدیده میدانست ابا کرد و گفت : مگر من با دیگران چه فرقی دارم؟ من نیز با ملت پیاده میآیم.
به نقل از یحیی میری یکی از همراهان شهید
(شجاعت در عمل)
شهید حیدری ایمان را فهمیده بود . شجاعت را در عمل معنا میکرد. مردم را عیل الله میدانست که باید برای خدا گرهگشای کارشان شدزمانی پشت سر ایشان در حال نماز بودیم که زلزلهای رخ داد.شهید برای کمک به مردم به فیروز آباد رفت . در همان زمان شاه نیز به فیروز آباد آمد. شهید حیدریدر آن خفقان و جو رعب و وحشت خطاب به شاه چنین میگوید:شما به درد مردم نمیخورید بیایید بین مردم و با آنها همدردی کنید.
این بیان بهانه ای شد که شهید را ممنوع المنبر کردند.
به نقل از اردشیر حیدری از شهروندان نهاوندی
(عکس العمل دینی)
شهید حیدری تقوی و عدالت را در سرزمین جانش جاری ساخته بود . شکوفههای رضا و ایمان را به بار نشسته بود. وقتی فرزندش به علت نداشتن گواهینامه از سوی شهربانی توبیخ و اتومبیلش متوقف شد. پدرش از ماجرا مطلع شد. عکسالعمل این مرد دین محور دیدنی بود. زیرا خیلی ساده و مختصر گفت: مثل افراد دیگر با او برخورد کنید. اگر باید جریمه شود ، جریمهاش کنید ، هرکس خلاف کرد باید جریمه شود پسر من باشد یا دیگری.
به نقل از یکی از شهروندان نهاوند
مطالعه بیشتر
معرفی شهید علی قدّوسی را هم بخوانید
در این گفتار به معرفی سردار شهید حجت الاسلام عبدالصّالح رفعت فرمانده گردان مسلم لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهداء، شهیدی از تبار عارفان شهرستان تویسرکان استان همدان خواهیم پرداخت.
در این گفتار به معرفی شهید آیت الله علی قدّوسی دادستان کل انقلاب اسلامی، شهیدی از تبار عارفان شهرستان نهاوند استان همدان خواهیم پرداخت.
در این گفتار به معرفی شهید آیت الله دکتر محمّد مفتّح رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و عضو جامعه روحانیت مبارز تهران، شهیدی از تبار عارفان شهرستان درگزین استان همدان خواهیم پرداخت.
در این گفتار به معرفی سردار شهید حجت الاسلام احمد هاشمی، شهیدی از تبار عارفان شهرستان کبودرآهنگ استان همدان خواهیم پرداخت.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه