احکام نماز

نماز مهم ترین عبادت است که اگر به صورت صحیح و باتوجه انجام شود، روح انسان را پاکیزه و دل را نورانی میکند و او را بر دوری از خلقیات ناپسند، قادر می سازد. نماز می تواند فرد و جامعه انسانی را به تدریج از همه آلودگی ها پاک کند.

نماز

نماز مهم ترین عبادت است که اگر به صورت صحیح و باتوجه انجام شود، روح انسان را پاکیزه و دل را نورانی میکند و او را بر دوری از خلقیات ناپسند، قادر می سازد.

نماز می تواند فرد و جامعه انسانی را به تدریج از همه آلودگی ها پاک کند. سزاوار است نماز در اول وقت و با حضور قلب و به دور از ریا اقامه شود و نمازگزار در هر کلمه آن به یاد داشته باشد که با خداوند متعال سخن میگوید و بداند که چه می گوید.

نمازهای واجب

مسأله ۱) نمازهای واجب عبارت است از:
۱. نمازهای یومیه؛
۲. نماز طواف که پس از طواف واجب خانۀ کعبه خوانده می‌ شود؛
۳. نماز آیات که هنگام خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی، زلزله و مانند آنها خوانده می‌ شود؛
۴. نماز میت که بر بدن مسلمانی که از دنیا رفته، خوانده می‌ شود؛
۵. نماز قضای پدر و بنابر احتیاط واجب مادر که بر پسر بزرگ‌ واجب است؛
۶. نمازی که به واسطه عهد، نذر، قسم و یا به واسطۀ اجاره، واجب(۱) است خوانده شود.


[۱] . در واقع آنچه واجب است عمل به نذر، عهد، قسم و اجاره می­باشد، نه اینکه نماز مستحب تبدیل به نماز واجب شده باشد.

نمازهای یومیه

مسأله ۲) نمازهای شبانه‌روز (یومیه) از واجبات بسیار مهم شریعت اسلامی و بلکه ستون دین است و در هیچ حالی نباید ترک شود.
مسأله ۳) نمازهای واجب  شبانه‌روز هفده رکعت است که عبارت‌ اند از:
* نماز صبح (دو رکعت)
* نماز ظهر (چهار رکعت)
* نماز عصر (چهار رکعت)
* نماز مغرب (سه رکعت)
* نماز عشاء (چهار رکعت).

وقت نماز صبح

 

مسأله ۴) وقت نماز صبح از هنگام طلوع فجر (فجر صادق)۱ تا طلوع آفتاب است.

مسأله ۵) در تحقق طلوع فجر (ابتدای وقت فریضۀ صبح) فرقی بین شب های مهتابی و غیر مهتابی نیست؛ هر چند بهتر است نمازگزار در شب های مهتابی صبر کند تا ‎ ‎سپیدۀ صبح بر روشنایی مهتاب غلبه کند و سپس نماز بخواند.

 


۱. فجر صادق در مقابل فجر کاذب است. فجر کاذب نوری است که مدتی قبل از طلوع فجر صادق در آسمان پدید می‌ آید و به جای پهن شدن بر روی افق، به صورت عمودی به سمت بالا انعکاس می‌ یابد. فجر صادق زمانی است که نور سفید متصل به سطح افق با روشنایی کم طلوع کرده و در افق پراکنده می­ شود و با گذشت زمان، شدت نور آن بیشتر می‌ شود.
به دلیل ضعیف بودن فجر صادق، مشاهده آن نیازمند داشتن افق شرقی کاملاً باز و تاریک می ­باشد که در داخل شهرها رؤیت آن بسیار مشکل است. لذا با توجه به اینکه تشخیص دقیق طلوع فجر سخت است، برای رعایت احتیاط، حدود ده دقیقه بعد از شروع اذان از رسانه‌ها، نماز صبح خوانده شود.

وقت نماز ظهر و عصر

مسأله ۶) وقت نماز ظهر از اول ظهر (زوال خورشید)۱ است تا هنگامی که فقط به مقدار خواندن نماز عصر به غروب آفتاب وقت مانده باشد.

مسأله ۷) وقت نماز عصر از هنگامی است که به اندازه خواندن نماز ظهر، از ابتدای ظهر گذشته باشد تا غروب آفتاب.

مسأله ۸) نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترک دارند؛ وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا هنگامی که به اندازۀ خواندن نماز ظهر از اول ظهر گذشته باشد و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازۀ خواندن نماز عصر به غروب آفتاب وقت مانده باشد و فاصله بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است.

مسأله ۹) اگر مکلف تا وقت مخصوص نماز عصر، نماز ظهر را نخوانده باشد، نماز ظهر او قضا شده و در آن وقت باید نماز عصر را بخواند.


۱. با طلوع خورشید از مشرق، اشیا دارای سایه‌ ای دراز به سمت مغرب هستند که هرچه خورشید بالاتر می­ رود، سایه­ ها کوتاه‌ تر می‌ شوند، تا اینکه خورشید در وسط آسمان قرار می­ گیرد؛ در این هنگام اگر آفتاب به صورت عمودی بتابد، سایه­ ها از بین می‌ روند اما اگر مقداری مایل بتابد، سایه‌ ای کوتاه در سمت شمال یا جنوب باقی می‌ ماند. پس از متمایل شدن خورشید به سمت غرب، سایه­ هایی که از بین رفته، در سمت شرق بوجود می‌ آید یا اگر چیزی از آن مانده، در سمت مشرق افزایش می‌ یابد که این زمان، وقت نماز ظهر است. همچنین نصف فاصله طلوع و غروب آفتاب، ظهر شرعی است.

 

وقت نماز مغرب و عشاء

مسأله ۱۰) وقت نماز مغرب از هنگامی است که سرخی ایجاد شده در آسمان (که بعد از غروب آفتاب از طرف مشرق بالا می آید)، از بین برود تا هنگامی که فقط به مقدار خواندن نماز عشا تا نیمه شب وقت مانده باشد.

مسأله ۱۱) وقت نماز عشا از هنگامی است که به مقدار خواندن نماز مغرب از اول وقت گذشته باشد، تا نیمه شب.

مسأله ۱۲) نیمه شب (برای نماز مغرب و عشا) نصف فاصله بین غروب آفتاب تا هنگام فجر صادق است.

مسأله ۱۳) هر یک از نماز مغرب و عشا وقت مخصوص و مشترک دارند؛ وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب تا هنگامی است که به اندازۀ خواندن سه رکعت از مغرب بگذرد و وقت مخصوص نماز عشا هنگامی است که به اندازۀ خواندن نماز عشا تا نصف شب وقت مانده باشد و فاصلۀ بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و نماز عشا می باشد.

مسأله ۱۴) اگر مکلف تا وقت مخصوص نماز عشا، نماز مغرب را نخوانده باشد، باید در آن وقت اول نماز عشا و پس از آن نماز مغرب را بخواند.

مسأله ۱۵) اگر کسی از روی معصیت یا به واسطۀ عذری، نماز مغرب یا عشا را تا نیمه شب نخواند، بنابر احتیاط واجب باید آنها را تا قبل از اذان صبح، بدون نیّت ادا یا قضا (به قصد ما فی الذمه) به  جا آورد.

 

احکام اوقات نماز

مسأله ۱۶) مستحب است انسان نماز را در اول وقت بخواند، در دستورهای اسلامی در این مورد سفارش مؤکّدی شده است و اگر نتواند در اول وقت نماز بخواند، هرچه نزدیکتر به اول وقت باشد، بهتر است، مگر آنکه تأخیر نماز از جهتی بهتر باشد، مانند اینکه بخواهد آن را به جماعت بخواند.

مسأله ۱۷) نمازگزار برای تعیین وقت نمازهای یومیه (حتی در مناطق نزدیک به قطب) باید افق محل سکونت خود را رعایت کند.

مسأله ۱۸) برای خواندن نماز، مکلف باید یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است یا دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده است و یا مؤذن مورد وثوق و وقت شناس اذان بگوید.

مسأله ۱۹) اگر یقین کند که وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت داخل شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده، در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.

مسأله ۲۰) اگر مکلف از طریق رسانه های جمعی و مانند آن (که اوقات شرعی را اعلام می کنند)، به دخول وقت اطمینان پیدا کند، می تواند نماز بخواند.

مسأله ۲۱) هر گاه با شروع اذان برای مکلف اطمینان حاصل شود که وقت نماز داخل شده است، لازم نیست تا پایان اذان صبر کند و می تواند نماز بخواند.۱

مسأله ۲۲) اگر در وقت نماز طلبکار طلب خود را مطالبه کند، در صورتی که انسان توانایی پرداخت آن را داشته باشد، باید ابتدا بدهی را بدهد و سپس نماز بخواند. همچنین است اگر کار واجب فوری دیگری پیش آید. البته در صورتی که وقت نماز تنگ شده باشد، باید ابتدا نماز بخواند.

مسأله ۲۳) اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به سبب انجام بعضی کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود، نباید آن مستحب را انجام دهد؛ مثلاً اگر با خواندن قنوت، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می شود، نباید قنوت بخواند.

مسأله ۲۴) کسی که به اندازۀ خواندن یک رکعت از نماز وقت دارد، باید نماز را به نیّت ادا بخواند ولی نباید عمداً نماز را تا آن وقت به تأخیر بیندازد.

مسأله ۲۵) اگر تا غروب آفتاب به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت باشد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر کمتر وقت باشد، باید فقط نماز عصر را بخواند و نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت باشد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر از آن وقت باشد، باید فقط نماز عشا را بخواند و بعد از آن نماز مغرب را بخواند و بنابر احتیاط واجب نیت ادا و قضا نکند بلکه به قصد ما فی الذمه بخواند.

مسأله ۲۶) کسی که مسافر است، اگر تا غروب به اندازۀ خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط نماز عصر را بخواند و نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، باید ابتدا نماز عشا را بخواند و سپس نماز مغرب را بنابر احتیاط واجب بدون نیت ادا و قضا (به قصد ما فی الذمه) به جا آورد و چنانچه بعد از خواندن نماز عشا معلوم شود که به مقدار یک رکعت یا بیشتر به نصف شب وقت مانده است، باید فوراً نماز مغرب را به نیت ادا به جا آورد.


[۱] . البته همان طور که قبلاً بیان شد در مورد نماز صبح، برای رعایت احتیاط، حدود ده دقیقه بعد از شروع اذان، نماز صبح خوانده شود.

 

ترتیب بین نمازها

مسأله ۲۷) نماز عصر باید بعد از نماز ظهر و نماز عشا بعد از نماز مغرب خوانده شود و اگر عمداً بر خلاف این ترتیب خوانده شود نماز باطل است.

مسأله ۲۸) هرگاه کسی بر اثر اشتباه یا غفلت، نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، یا نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از تمام شدن نماز متوجه شود، نمازش صحیح است.

مسأله ۲۹) اگر به تصور اینکه نماز ظهر را خوانده است به نیّت نماز عصر مشغول نماز شود و در بین نماز متوجه شود که نماز ظهر را نخوانده، چنانچه در وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، باید بلافاصله نیّت خود را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و پس از آن، نماز عصر را به جا آورد و در صورتی که در وقت مخصوص نماز ظهر باشد، بنابر احتیاط واجب باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند ولی بعداً هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتیب به جا آورد.

مسأله ۳۰) هرگاه به تصور اینکه نماز مغرب را خوانده، مشغول نماز عشا شود و بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه در وقت مشترک نماز مغرب و عشا بوده و به رکوع رکعت چهارم نرفته باشد، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند ولی اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باشد، بنابر احتیاط باید نماز را تمام کند، سپس نماز مغرب و عشاء را به ترتیب بخواند. همچنین اگر در وقت مخصوص نماز مغرب باشد، و وارد رکوع رکعت چهارم نشده است، احتیاط واجب آن است که نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعداً هر دو نماز را به ترتیب به جا آورد.

مسأله ۳۱) اگر به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و بین نماز یادش بیاید که قبلاً نماز ظهر را خوانده است، نمی تواند نیت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید این نماز را رها کند و نماز عصر را بخواند. همچنین است اگر مشغول خواندن نماز مغرب شود و در بین نماز متوجه شود که آن را خوانده است.

 

نمازهای مستحب

مسأله ۳۲) نمازهای مستحب (نافله) بسیار است. از بین نمازهای نافله، خواندن نافله های یومیه (شبانه روزی) خصوصاً نماز شب بیشتر سفارش شده است.

مسأله ۳۳) نوافل یومیه، نمازهای مستحبی هستند که در هر شبانه روز خوانده می شوند. خواندن این نافله ها بسیار مهم است و ثواب و اجر زیادی برای آن ذکر شده است. در میان این نافله ها، نافله شب که از نصف شب به بعد خوانده می شود، اهمیّت ویژه و منحصر به فردی بین همۀ نمازهای مستحبی دارد. این نماز دارای خواص معنوی بسیار است و شایسته است که مسلمین بر خواندن آن اهتمام داشته باشند.

مسأله ۳۴) نافله های یومیه عبارت اند از:
۱. نافلۀ ظهر، هشت رکعت (چهار نماز دو رکعتی) قبل از نماز ظهر؛
۲. نافلۀ عصر، هشت رکعت (چهار نماز دو رکعتی) قبل از نماز عصر؛
۳. نافلۀ مغرب، چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) بعد از نماز مغرب؛
۴. نافلۀ عشا، دو رکعت (به صورت نشسته) بعد از نماز عشا؛۱
۵. نافلۀ صبح، دو رکعت قبل از نماز صبح؛
۶. نافلۀ شب، یازده رکعت از نصف شب تا اذان صبح؛ (بهتر است در ثلث آخر شب خوانده شود و هر چه به فجر نزدیک تر باشد، فضیلت آن بیشتر است.)

مسأله ۳۵) نافلۀ ظهر و عصر در روز جمعه بیست رکعت است؛ یعنی چهار رکعت به نافلۀ ظهر و عصر اضافه می شود و بهتر است تمام بیست رکعت پیش از زوال خورشید به جا آورده شود، ولی اگر بعد از زوال تا غروب هم انجام شود، اشکال ندارد.

مسأله ۳۶) اگر نافلۀ ظهر و عصر در وقت نافله،۲ ولی پس از ادای نماز ظهر و عصر خوانده شود، بنابر احتیاط واجب باید بدون قصد ادا و قضا (قصد مافی الذمه) خوانده شود.

مسأله ۳۷) کیفیّت نماز شب به این صورت است که ابتدا چهار نماز دو رکعتی به نیّت «نماز شب»، مانند نماز صبح خوانده میشود و پس از آن دو رکعت به نیّت «نماز شفع» و یک رکعت به نیّت «نماز وتر» خوانده میشود که در قنوت آن استغفار و دعا برای مؤمنین و طلب حاجات از خداوند منّان، به ترتیبی که در کتابهای دعا ذکر شده، مستحب است.

مسأله ۳۸) مسافر یا جوانی که خواندن نماز شب در وقتش برایش سخت است یا کسی که عذری مانند پیری یا بیماری دارد، می تواند نماز شب را قبل از نیمه شب بخواند.

مسأله ۳۹) در نمازهای نافله، خواندن سوره واجب نیست، بلکه کافی است در هر رکعت سورۀ حمد قرائت شود؛ هر چند مستحب است سوره نیز قرائت شود.

مسأله ۴۰) نافله ها (جز نماز وتر که یک رکعت است) دو رکعتی هستند و می توان آنها را نشسته خواند، هر چند به صورت ایستاده خواندن، بهتر است و در صورتی که نشسته خوانده شود، مستحب است هر دو رکعت، یک رکعت حساب شود به استثناء نماز وُتَیره (نافلۀ عشا) که احتیاطاً به صورت نشسته خوانده شود نه به صورت ایستاده.


۱. با توجه به اینکه دو رکعت نافلۀ نشستۀ عشا، یک رکعت حساب م ی­شود، مجموع نافله های یومیه سی­ و­چهار رکعت (دو برابر تعداد رکعت­ های نمازهای واجب) است.

۲. وقت نافلۀ ظهراز اول ظهر است تا موقعی که سایۀ شاخص که بعداز ظهر پیدا می شود، به اندازۀ دو هفتم آن شود. مثلاً اگر طول شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه ای که بعد از ظهر پیدا می شود به دو وجب برسد، آخر وقت نافلۀ ظهر است. وقت نافلۀ عصر تا موقعی است که سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به چهار هفتم آن برسد.

 

قبله

احکام نماز

مسأله ۴۱) مکلف باید نماز را به سمت کعبه بخواند که به این اعتبار به آن «قبله» می گویند. البته برای کسانی که از آن دورند و محاذات (رو برو بودن) حقیقی برایشان میسّر نیست، همین اندازه که گفته شود به سمت قبله نماز می خوانند، کافی است.

مسأله ۴۲) نمازهای مستحبی را می توان در حال راه رفتن یا هنگام سوار بودن بر وسیلۀ نقلیه خواند و در این صورت لازم نیست که رو به قبله بودن رعایت شود.

مسأله ۴۳) نماز احتیاط، سجده و تشهد فراموش شده باید رو به قبله انجام شود و در سجدۀ سهو نیز احتیاط مستحب آن است که رو به قبله باشد.

مسأله ۴۴) نمازگزار باید به جهت قبله یقین و یا اطمینان پیدا کند، چه از راه قبله نمای صحیح و معتبر یا از راه تابش خورشید۱ و ستارگان (در صورتی که آشنا به استفاده از آنها باشد) یا از راه‌ های دیگر، و اگر نمی تواند اطمینان پیدا کند به هر طرف که گمان بیشتر دارد، باید نماز بخواند؛ مانند گمانی که از محراب مسجد به دست می آید.

مسأله ۴۵) کسی که برای یافتن جهت قبله هیچ راهی ندارد و گمانش هم به هیچ طرف نمی رود، بنابر احتیاط واجب باید به چهار طرف نماز بخواند و اگر برای چهار نماز وقت ندارد، به هر اندازه ای که وقت دارد نماز را تکرار کند.

مسأله ۴۶) اگر با وجود تحقیق در مورد جهت قبله اشتباه کند، چنانچه انحراف از قبله کمتر از سمت راست یا چپ قبله (حدود ۹۰ درجه) باشد، نمازش صحیح است و اگر در اثنای نماز متوجه این اشتباه شود، باید بقیۀ نماز را رو به قبله ادامه دهد و فرقی نمی کند که وقت وسعت داشته باشد یا نه.

مسأله ۴۷) کسی که یقین به جهت قبله ندارد، در بقیۀ کارهایی که باید رو به قبله انجام شود، مانند ذبح حیوانات و غیره، باید به گمان خود عمل کند و اگر به هیچ طرف گمان ندارد و همۀ جهات برای او مساوی است، به هر طرف انجام دهد، صحیح است.


۱. گفته می­ شود در روزهای هفتم خرداد و بیست و پنجم تیرماه که هنگام ظهر به افق مکه، خورشید به طور عمودی بر کعبه می ­تابد، چنانچه شاخصی؛ مانند قطعه ­ای چوب صاف یا میله در زمین هموار به طور عمودی فرو کنیم، جهتی که سایۀ شاخص هنگام ظهر به افق مکه نشان می­ دهد، جهت خلاف قبله خواهد بود (یعنی جهت قبله در امتداد سایه در طرفی از شاخص است که سایه ندارد). چنانچه این امر موجب اطمینان به جهت قبله باشد، جایز است طبق آن عمل شود.

پوشش در نماز

احکام نماز

مسأله ۴۸) در نمازهای واجب و توابع آن، مانند نماز احتیاط و قضای اجزای فراموش شده و بنابر احتیاط واجب در دو سجدۀ سهو، باید بدن پوشیده باشد.

مسأله ۴۹) وجوب پوشش در نماز، اختصاص به حضور نامحرم در مکان نمازگزار ندارد، بلکه اگر کسی هم حضور نداشته باشد، پوشش شرط صحّت نماز است.

مسأله ۵۰) مرد باید در حال نماز عورتین خود را بپوشاند، اگر چه کسی او را نبیند و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.

مسأله ۵۱) زن باید موقع نماز، تمام بدن و موی خود را بپوشاند ولی پوشاندن صورت به مقداری که شستن آن در وضو واجب است و دست ها و پاها تا مچ، لازم نیست. البته در صورت وجود نامحرم، باید پاها تا مچ نیز پوشانده شود.

مسأله ۵۲) چانه جزیی از صورت است و پوشاندن آن در نماز بر زن واجب نیست ولی قسمت زیر چانه جزء صورت نیست و پوشاندن آن واجب است.

مسأله ۵۳) در نماز میّت پوشش واجب نیست؛ اگر چه احتیاط مستحب است.

مسأله ۵۴) در نمازهای مستحب نیز مانند نماز واجب، پوشش شرط صحّت نماز است.

مسأله ۵۵) اگر در بین نماز متوجه شود که پوشش لازم را ندارد، احتیاط آن است که نماز را تمام کرده و دوباره آنرا بخواند؛ البته در صورتی که بلافاصله خود را بپوشاند، بعید نیست نمازش صحیح باشد. همچنین اگر بعد از نماز متوجه شود که مقدار واجب پوشش را نداشته، نمازش صحیح است.

 

شرایط پوشش نمازگزار

مسئله ۵۶) لباس نمازگزار باید دارای شرایط زیر باشد:
۱. پاک باشد؛
۲. مباح باشد؛
۳. از اجزای مردار نباشد؛
۴.  از اجزای حیوان حرام گوشت نباشد؛
۵. لباس مرد از طلا نباشد؛
۶. لباس مرد از ابریشم خالص نباشد.

 

۱. پاک باشد

مسأله ۵۷) لباس و بدن نمازگزار باید پاک باشد.

مسأله ۵۸) کسی که نمی داند نماز با بدن و لباس نجس باطل است، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است، مگر اینکه غافل یا جاهل قاصر۱ باشد؛ یعنی حتی احتمال باطل بودن نماز با لباس نجس را ندهد.

مسأله ۵۹) اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است ولی اگر قبلاً نجاست آن را می دانسته و فراموش کرده و با آن نماز خوانده است، نمازش باطل است.

مسأله ۶۰) اگر مکلف شک دارد لباسش نجس شده یا نه، بنا می گذارد که لباسش پاک است و نماز خواندن با آن صحیح است. اما اگر قبلاً نجس شده و شک دارد تطهیر شده یا نه، نمی تواند با آن نماز بخواند.

مسأله ۶۱) کسی که نمی داند بدن یا لباسش پاک است یا نجس، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که نجس بوده است، نمازش صحیح است.

مسأله ۶۲) اگر بین نماز متوجه نجاست بدن یا لباسش شود و بداند که نجاست از پیش بوده، چنانچه در وسعت وقت است، نمازش باطل است و باید بعد از تطهیر، نماز را اعاده کند و در تنگی وقت، اگر آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن، حالت نماز را به هم نمی زند، باید در حال نماز این گونه عمل کند و پس از آن نماز را ادامه دهد و در صورتی که با انجام این کارها حالت نماز به هم می خورد، باید با همان حال نماز را ادامه دهد و نمازش صحیح است.

مسأله ۶۳) اگر لباس نجس را آب بکشد و یقین کند که پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحیح است ولی برای نمازهای بعدی باید لباس را تطهیر کند.


۱. کسی­ که یا اصلاً متوجه جهل خود نیست و یا اگر متوجه است راهی برای برطرف کردن جهل خود ندارد.

 

مواردی که پاک بودن بدن یا لباس نمازگزار لازم نیست

مسأله ۶۴) در چهار صورت اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز صحیح است:

اول: خون زخم، جراحت و دمل

مسأله ۶۵) اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم، جراحت یا دمل باشد، چنانچه آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم یا برای شخص او سخت و مستلزم حرج و مشقت است، تا وقتی که زخم، جراحت یا دمل خوب نشده است، می تواند با آن خون نماز بخواند. همچنین چرکی که با خون بیرون می آید یا دوایی که روی زخم می گذارند و نجس می شود، همین حکم را دارد.

مسأله ۶۶) خون بریدگی ها و زخم هایی که به زودی خوب می شود و شستن آنها آسان است، این حکم را ندارد و نماز با آن باطل است.

مسأله ۶۷) اگر مقداری از بدن یا لباس که معمولاً به رطوبت زخم آلوده می شود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن اشکال ندارد، ولی اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، با رطوبت زخم نجس شود و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسأله ۶۸) اگر چند زخم در بدن طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شوند، تا وقتی همۀ آنها خوب نشده اند، نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هر کدام یک زخم مجزا حساب شوند، هر کدام که خوب شد، باید آن قسمت از بدن و لباس را برای نماز تطهیر کرد.

مسأله ۶۹) هرگاه یقین کند خونی که در بدن یا لباس اوست، خونی است که نماز با آن صحیح است؛ مانند اینکه یقین کند خون زخم، جراحت یا دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح است.

دوم: خون کمتر از یک بند انگشت اشاره

مسأله ۷۰) اگر بدن یا لباس نمازگزار به خونی غیر از آنچه در صورت قبل۱ ذکر شد آلوده باشد، درصورتی که مقدار آن کمتر از یک بند انگشت اشاره باشد، (با شرایطی که گفته می شود) نماز با آن اشکال ندارد، ولی اگر به اندازۀ بند انگشت اشاره یا بیشتر از آن باشد نماز با آن اشکال دارد.

مسأله ۷۱) صحّت نماز با خون کمتر از بند انگشت اشاره، چند شرط دارد:
۱. خون حیض نباشد؛ اگر اندکی هم از آن خون بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز باطل است و بنابر احتیاط واجب خون نفاس و استحاضه نیز همین حکم را دارد.
۲. خون حیوان نجس العین (سگ و خوک) و حیوان حرام گوشت و مردار و انسان کافر نباشد.
۳. رطوبتی از خارج به آن خون نرسیده باشد مگر در صورتی که رطوبت با خون مخلوط شده و در آن مستهلک شود و مجموع آنها هم بیش از اندازۀ مجاز نشود که در این صورت، نماز با آن صحیح است و در غیر این صورت نماز با آن بنابر احتیاط واجب صحیح نیست.

مسأله ۷۲) اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی به واسطۀ برخورد با خون، متنجس شود؛ مانند اینکه دست یا لباس نمازگزار که خیس است به خون خشک شده ای، برخورد کند و متنجس شود ولی عین خون منتقل نشود، اگرچه مقداری که نجس شده، کمتر از یک بند انگشت باشد، نمی توان با آن نماز خواند.

مسأله ۷۳) اگر عین خون از بدن یا لباس برطرف شود، ولی محل آن تطهیر نشود، در صورتی که بیشتر از اندازۀ مجاز نباشد، می توان با آن نماز خواند.

مسأله ۷۴) اگر خون روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس هم خونی شود، اگر مجموع خون روی لباس و آستر کمتر از یک بند انگشت باشد، نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد، نماز باطل است.

سوم: متنجس بودن لباس های کوچک

مسأله ۷۵) اگر لباس های کوچک نمازگزار، مانند جوراب، دستکش و عرقچین که با آنها نمی توان عورت را پوشاند و نیز انگشتر، دستبند و مانند آن، با نجاستی تماس پیدا کند و نجس شود، نماز با آن صحیح است.

مسأله ۷۶) اگر اشیایی از قبیل دستمال، کلید و چاقوی نجس در نماز همراه انسان باشد، نماز با آن اشکال ندارد.

چهارم: اضطرار به پوشیدن لباس نجس

مسأله ۷۷) کسی که به خاطر سرما یا نداشتن آب و مانند آن ناچار شود که با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش صحیح است.


۱. یعنی غیر از خون زخم و جراحت و دمل که تطهیر آن مشقت دارد.

 

۲. مباح باشد

مسأله ۷۸) لباس نمازگزار باید مباح باشد؛ یعنی غصبی نباشد.

مسأله ۷۹) اگر نداند پوشیدن لباس غصبی حرام است، نمازش صحیح است اما اگر بداند حرام است هرچند نداند نماز را باطل می کند، چنانچه عمداً با لباس غصبی نماز بخواند، باید آن نماز را با لباس غیر غصبی اعاده کند.

مسأله ۸۰) اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.

مسأله ۸۱) اگر عمداً در لباسی که نخ یا دکمه یا چیز دیگری از آن غصبی است، نماز بخواند، نمازش باطل است.

 

۳. از اجزای مردار نباشد

مسأله ۸۲) لباس نمازگزار باید از اجزای حیوان مردهای که دارای خون جهنده است نباشد و احتیاط واجب آن است که از اجزای مرداری که دارای خون جهنده نیست، نیز نباشد.

مسأله ۸۳) هرگاه قسمتی از اجزای مردار همراه نمازگزار باشد، بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است ولی اگر اجزای بی روح حیوان حلال گوشت مانند مو، پشم، شاخ و استخوان همراه او باشد، نمازش باطل نیست.

مسأله ۸۴) پوست و چرم حیوان حلال گوشتی که از کشورهای غیر مسلمان تهیه شده و تذکیه۱ آن مشکوک است، از نظر طهارت و نجاست حکم مردار را ندارد و پاک است، ولی نمیتوان در آن نماز خواند. البته اگر به خاطر جهل به حکم با چنین لباسی قبلا نماز خوانده، نمازش صحیح است. و اگر وارد کننده آن مسلمان باشد و احتمال بررسی و تفحص در مورد تذکیه آن توسط او داده شود، نماز با آن اشکال ندارد.


۱. تذکیه‌ به شرایطی گفته می ­شود که برای پاک یا حلال کردن گوشت حیوانات در اسلام قرار داده شده است. تذکیه در حیوان حلال گوشت عبارت است از پاک گردانیدن اجزای حیوان و حلال کردن خوردن گوشت آن و در حیوان حرام گوشت، پاک گردانیدن اجزای آن می­ باشد. گونه‌ های تذکیه عبارت است از: ذبح در غیر شتر، نحر در شتر و شکار در حیوانات وحشی.

 

۴. از اجزای حیوان حرام گوشت نباشد

مسأله ۸۵) لباس نمازگزار نباید از اجزای حیوان حرام گوشت باشد؛ حتی اگر مویی از آن هم در لباس یا بدن نمازگزار باشد، نمازش باطل است.

مسأله ۸۶) اگر رطوبت پاکی مانند آب دهان یا بینی از حیوان حرام گوشت؛ مانند گربه، بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز باطل است، مگر اینکه بعد از خشک شدن عین آن برطرف شود، همچنین اگر فضله پرندگان حرام گوشت بر بدن یا لباس باشد، نماز با آن باطل است ولی اگر بعد از خشک شدن از لباس یا بدن برطرف شود، نماز صحیح است.

مسأله ۸۷) مو، عرق، آب دهان انسان، موم، عسل، مروارید و صدف اگر بر لباس و بدن نمازگزار باشد، نماز اشکال ندارد.

مسأله ۸۸) نماز خواندن با لباسی که فرد شک دارد از اجزای حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت، صحیح است.

 

۵. لباس مرد از طلا نباشد

مسأله ۸۹) پوشیدن لباسی که از طلا بافته شده یا طلا در آن به کار رفته باشد، برای مردان حرام و نماز با آن باطل است ولی برای زنان در همه حال (نماز و غیر آن) اشکال ندارد.

مسأله ۹۰) استفاده مردان از زنجیر و انگشتر طلا و نیز ساعت مچی طلا اگرچه برای مدتی کوتاه (مانند لحظه عقد) باشد، حرام است؛ هرچند به قصد زینت نباشد و از دیگران هم مخفی کند و بنابر احتیاط واجب نماز نیز با آن باطل است.

مسأله ۹۱) استفاده از طلا در جراحی استخوان و دندان سازی برای مردان اشکال ندارد و موجب بطلان نماز نمی شود.

مسأله ۹۲) چیزی که طلای سفید نامیده می شود اگر همان طلای زرد باشد که در اثر ترکیب سفید شده است، حکم طلای زرد را دارد ولی اگر عنصر طلا در آن به قدری کم است که عرفاً به آن طلا نمی گویند، استفاده از آن برای مرد اشکال ندارد. همچنین استفاده از پلاتین اشکال ندارد.

مسأله ۹۳) اگر مردی نداند یا فراموش کند انگشتر یا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.

 

۶. لباس مرد از ابریشم خالص نباشد

مسأله ۹۴) لباس نمازگزار مرد (حتی چیزهایی که عورت را نمی پوشاند مانند عرقچین، جوراب و مانند آن) اگر از ابریشم خالص باشد، نماز با آن باطل است و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است ولی اگر دستمال ابریشمی و مانند آن همراه نمازگزار، مثلاً در جیب او باشد، اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند.

مسأله ۹۵) اگر آستر لباس، حتی مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز در آن باطل است.

مسأله ۹۶) پوشیدن لباسی که نمی داند از ابریشم خالص است یا چیز دیگر، اشکال ندارد و نماز با آن صحیح است.

مسأله ۹۷) پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.

 

مستحبات و مکروهات لباس نمازگزار

مسأله ۹۸) برخی از مستحبات لباس نمازگزار عبارت است از: لباس سفید باشد، پاکیزه ترین لباس باشد، از پنبه یا کتان باشد، بوی خوش استعمال کند و انگشتر عقیق استفاده کند.

مسأله ۹۹) برخی از مکروهات لباس نمازگزار عبارت است از: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد هر چند لباس زیرین باشد. باز بودن دکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.

 

شرایط مکان نمازگزار

احکام نماز

۱. مباح باشد

مسأله ۱۰۰) مکان نمازگزار نباید غصبی باشد.

مسأله ۱۰۱) نماز خواندن روی فرش یا تخت غصبی، هرچند زمین آن مباح باشد، باطل است. همچنین اگر فرش مباح را بر زمین غصبی پهن کنند، نماز بر آن باطل است.

مسأله ۱۰۲) اگر در مکانی که نمی داند یا فراموش کرده غصبی است نماز بخواند، نمازش صحیح است.

مسأله ۱۰۳) کسی که می داند مکانی غصبی است، ولی نمی داند نماز در مکان غصبی باطل است، اگر در آنجا نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسأله ۱۰۴) کسی که با دیگری در ملکی شریک است در صورتی که سهم هر یک از دیگری جدا نباشد، نمی تواند بدون رضایت شریک خود در آن ملک نماز بخواند.

مسأله ۱۰۵) نماز خواندن در ملکی که منفعت آن متعلق به دیگری است، بدون اجازه او باطل است؛ مثلاً در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا فرد دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده است، نماز بخواند، نمازش باطل است.

 

۲. بی حرکت باشد

مسأله ۱۰۶) مکان نمازگزار باید بی حرکت باشد؛ یعنی طوری باشد که شخص نمازگزار بتواند با آرامش بدن و بدون تکان خوردن نماز بخواند، بنابراین نماز در مکان هایی که موجب می شود بدن بی اختیار تکان بخورد، مانند خودرو و قطار در حال حرکت یا بعضی تخت های فنری، صحیح نیست، مگر هنگامی که به دلیل تنگی وقت و غیر آن مجبور باشد در چنین مکانی نماز بخواند.

مسأله ۱۰۷) بر مسافرانی که با وسایل نقلیه عمومی سفر می کنند واجب است در صورت خوف فوت نماز، از راننده بخواهند توقف کند و بر راننده نیز پذیرش درخواست آنان واجب است و در صورتی که به هر دلیل توقف نکند، تکلیف مسافران این است که نماز را در همان حال حرکت بخوانند و تا آنجا که امکان دارد جهت قبله، قیام، رکوع و سجود را رعایت کنند.

 

۳. توقف در مکان حرام نباشد

مسأله ۱۰۸) مکان نمازگزار نباید از جاهایی باشد که توقف در آن حرام است، مانند جایی که جان انسان در خطر جدّی است، همچنین به گونه ای نباشد که ایستادن یا نشستن روی آن حرام است، مانند سجاده یا فرشی که نام خدا، یا آیات قرآنی به گونه ای بر آن نقش بسته است که ایستادن روی آن هتک حرمت تلقی می شود.

 

۴. از قبر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) و امام (علیه السّلام) جلوتر نباشد

مسأله ۱۰۹) نمازگزار نباید هنگام نماز جلوتر از قبر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) و امام (علیه السّلام) بایستد ولی مساوی قبر اشکال ندارد.

مسأله ۱۱۰) اگر چیزی مانند دیوار بین نمازگزار و قبر مطهر حائل باشد که ایستادن جلوتر از قبر بی احترامی حساب نشود، نماز خواندن اشکال ندارد ولی فاصله شدن صندوقی که روی قبر شریف است و ضریح و پارچه ای که روی آن افتاده است، برای صدق حائل کافی نیست.

 

۵. محل سجده پاک باشد

مسأله ۱۱۱) محل سجده نمازگزار باید پاک باشد. ولی اگر مکان نمازگزار به غیر از جایی که پیشانی را بر آن می گذارد، نجس باشد، چنانچه نجاست آن به بدن یا لباس سرایت نکند، اشکال ندارد و نماز صحیح است.

 

۶. بین زن و مرد فاصله باشد

مسأله ۱۱۲) بنابر احتیاط واجب باید میان زن و مرد در حال نماز (در غیر مسجد الحرام) حداقل یک وجب فاصله باشد و در این صورت اگر زن و مرد محاذی یکدیگر بایستند یا زن جلوتر از مرد بایستد، نماز هر دو صحیح است و فرقی نمی کند که زن و مرد محرم باشند یا نامحرم.

 

۷. مسطح باشد

مسأله ۱۱۳) لازم است که جای پیشانی نمازگزار از جای زانوها و سرانگشتان پای او، بیش از چهار انگشت بسته، بالاتر یا پایین تر نباشد.

مسأله ۱۱۴) مکان هایی که نماز خواندن در آنجا مستحب است عبارتند از:
۱. مسجد؛ (افضل مساجد، مسجد الحرام و بعد از آن مسجد النبی (صلی اللّه علیه و آله و سلم)، سپس مسجد کوفه و مسجد الاقصی و سپس مسجد جامع هر شهری است.)
۲. حرم ائمه (علیهم السلام)؛ (نماز خواندن در مشاهد مشرفه از مساجد افضل است.)
۳. حرم های مقدس انبیاء (علیهم السلام) و مقامات اولیاء و صلحاء و علماء (رضوان الله علیهم).

 

احکام مسجد

مسأله ۱۱۵) نجس کردن زمین، سقف، دیوار و بام مسجد حرام است و اگر نجس شود، واجب است فوراً آن را تطهیر کنند.

مسأله ۱۱۶) تطهیر مسجد واجب کفایی۱ است و مخصوص کسی که مسجد را نجس کرده یا سبب نجس شدن آن شده نیست، بلکه بر همه افرادی که می توانند مسجد را تطهیر کنند، واجب است.

مسأله ۱۱۷) نجس کردن حرم امامان (علیهم السلام)، حرام است و در صورت نجس شدن آن، چنانچه نجس ماندن مکان بی احترامی حساب شود، تطهیر آن واجب است و اگر بی احترامی نباشد، تطهیر آن عمل نیکویی است.

مسأله ۱۱۸) زینت کردن مسجد به طلا چنانچه اسراف حساب شود، حرام است و در غیر این صورت مکروه است.

مسأله ۱۱۹) واجب است که شأن و منزلت و جایگاه مسجد مراعات و از کارهایی که با شأن و منزلت مسجد منافات دارد، پرهیز شود.

مسأله ۱۲۰) کارهایی از قبیل برگزاری کلاس های آموزشی در صورتی که با شأن مسجد منافات نداشته باشد و یا مزاحمتی برای برگزاری نماز جماعت و نمازگزاران ایجاد نکند، اشکال ندارد.

مسأله ۱۲۱) خراب کردن تمام یا قسمتی از مسجد جایز نیست، مگر به خاطر وجود مصلحتی که اهمیت ندادن و بی توجهی به آن ممکن نباشد.

مسأله ۱۲۲) مسجدی که غصب یا خراب شده و به جای آن بنای دیگری ساخته شده و یا به خاطر متروک ماندن، آثار مسجد بودن از آن محو شده است و امیدی هم به دوباره سازی آن نیست، معلوم نیست که نجس کردن آن حرام باشد، گرچه احتیاط مستحب آن است که آن را نجس نکنند.

مسأله ۱۲۳) اگر مسجدی در طرح عمرانی شهرداری در خیابان افتاده و قسمتی از آن به علت اضطرار تخریب شده است و احتمال برگشت آن به حالت اولیه وجود نداشته باشد، احکام شرعی مسجد را ندارد.

مسأله ۱۲۴) احداث موزه یا کتابخانه و امثال آن در گوشه شبستان مسجد، اگر مخالف کیفیت وقف شبستان مسجد باشد و یا موجب تغییر ساختمان مسجد گردد، جایز نیست.

مسأله ۱۲۵)  اگر مکان متحرک و غیر ثابتی مانند وسیله نقلیه به عنوان مسجد وقف شده باشد، بنابر احتیاط واجب مسجد شرعی بر آن صدق می کند و احکام مسجد بر آن جاری است.

مسأله ۱۲۶) تمیز کردن و آباد کردن مسجد مستحب است و کسی که می خواهد به مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو کند، لباس پاکیزه و نیکو بپوشد، مراقبت کند کفش یا پای او به نجاست یا کثافتی آلوده نباشد، از همه زودتر به مسجد وارد شده و پس از دیگران از آن خارج شود، هنگام ورود به مسجد و خروج از آن، زبان ذاکر و قلب خاشع داشته باشد و بعد از وارد شدن به مسجد دو رکعت نماز به قصد تحیّت مسجد بخواند، البته اگر نماز واجب یا مستحب دیگری بخواند، کافی است.

مسأله ۱۲۷) خوابیدن در مسجد کراهت دارد.

مسأله ۱۲۸) تکیه و حسینیه حکم مسجد را ندارند.


۱. واجب کفایی که در مقابل واجب عینی است، به واجبی گفته می­ شود که در ابتدا بر همه واجب است ولی با انجام شدن آن از جانب عده ­ای، وجوب آن از سایرین برداشته می شود و اگر هیچ یک از مکلفین آن­ را انجام ندهند، همه گناهکار خواهند بود؛ مانند تطهیر مسجد و غسل و تدفین میت. واجب عینی، واجبی است که همه مکلفین باید انجام دهند، مانند نمازهای یومیه و خمس و زکات.

 

اذان و اقامه

مسأله ۱۲۹) مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روز، اذان و اقامه گفته شود و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب؛ مخصوصاً نماز جماعت، مورد تأکید است ولی در دیگر نمازهای واجب، مانند نماز آیات اذان و اقامه وارد نشده است.
مسأله ۱۳۰) اذان شامل هجده جمله، به ترتیب زیر است:
* «اَللهُ اَکْبَرُ» چهار مرتبه،
* «اَشْهَد اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه،
* «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً (صلّ الله علیه و آله )رَسُولُ اللهِ» دو مرتبه،
* «حَیَّ عَلَی الصَّلاهِ» دو مرتبه،
* «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ» دو مرتبه،
* «حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَلِ» دو مرتبه،
* «اَللهُ اَکْبَرُ» دو مرتبه،
* «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه.
و اقامه مانند اذان است با این تفاوت که «الله اکبر» در اول آن دو مرتبه است و پس از «حیّ علی خیر العمل» دو مرتبه «قد قامت الصلوه» گفته می شود و آخر آن «لااله الا الله» یک مرتبه است.

مسأله ۱۳۱) گفتن «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللهِ» به عنوان شعار تشیّع خوب و مهم است ولی جزء اذان و اقامه نیست و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.

مسأله ۱۳۲) اذان اعلام (که برای اعلام داخل شدن وقت نماز گفته می شود) و تکرار آن از طرف شنوندگان از مستحبات مؤکّد است.

مسأله ۱۳۳) پخش اذان به نحو متعارف برای اعلام داخل شدن وقت نماز به وسیله بلندگو از مساجد و مکان های دیگر اشکال ندارد ولی پخش آیات قرآن، دعا و غیر آن، در صورتی که موجب اذیت همسایگان شود، جایز نیست.

مسأله ۱۳۴) اگر برای نماز جماعت اذان و اقامه گفته باشند، کسی که با آن جماعت نماز می خواند، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.

مسأله ۱۳۵) مستحب است انسان موقع گفتن اذان رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد و دست ها را کنار گوش بگذارد و صدا را بلند کند و بکشد و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.

مسأله ۱۳۶) مستحب است بدن انسان موقع گفتن اقامه آرام باشد، و آن را از اذان آهسته تر بگوید و جمله های آن را به هم نچسباند. ولی به اندازه ای که بین جمله های اذان فاصله می دهد، بین جمله های اقامه فاصله ندهد.

مسأله ۱۳۷) مستحب است بین اذان و اقامه قدری بنشیند یا سجده کند یا تسبیح بگوید یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند.

 

واجبات نماز

مسأله ۱۳۸) واجبات نماز یازده چیز است:
۱. نیّت ۲. قیام ۳. تکبیره الاحرام ۴. قرائت ۵. رکوع ۶. سجود ۷. ذکر ۸. تشهد ۹. سلام ۱۰. ترتیب ۱۱. موالات.
تفصیل این واجبات و احکام آن در مسائل بعدی بیان می شود.

مسأله ۱۳۹) بعضی از واجبات نماز «رکن» است؛ یعنی اگر در نماز انجام نشود یا بیش از مقدار واجب به جا آورده شود، حتی اگر از روی سهو و فراموشی هم باشد، نماز باطل می شود و بعضی «غیر رکن» است؛ یعنی اگر عمداً کم یا زیاد شود، نماز باطل است اما کم و زیاد شدن سهوی آن، نماز را باطل نمی کند.

مسأله ۱۴۰) ارکان نماز عبارت اند از:
۱. نیّت ۲. تکبیره الاحرام ۳. قیام هنگام تکبیره الاحرام و قبل از رکوع (قیام متصل به رکوع) ۴. رکوع ۵. دو سجده.

 

۱. نیّت

مسأله ۱۴۱)  نیّت (که یکی از واجبات رکنی است) به معنای قصد انجام نماز برای اطاعت از فرمان خداوند می باشد.

مسأله ۱۴۲) لازم نیست نیّت را بر زبان جاری کرده و مثلاً بگوید: چهار رکعت نماز ظهر می خوانم قربهً الی الله. همچنین لازم نیست آن را از ذهن یا دل بگذراند، بلکه همین اندازه که قصد انجام عمل را برای اطاعت از فرمان الهی داشته باشد کافی است.

مسأله ۱۴۳) لازم است نمازگزار بداند چه نمازی می خواند، بنابراین اگر مثلاً نیّت چهار رکعت نماز بکند، اما معین نکند که نماز ظهر است یا عصر، نمازش باطل است.

مسأله ۱۴۴) انسان باید نماز را فقط به قصد اطاعت از فرمان خداوند عالم به جا آورد، بنابراین اگر اصل نماز را برای ریا یعنی تظاهر به دینداری و امثال آن انجام دهد، این کار حرام و موجب بطلان نماز است.

مسأله ۱۴۵) اگر ریا در بعضی از اجزای نماز باشد، بنابر احتیاط واجب باید نماز را دوباره انجام دهد.

مسأله ۱۴۶) اگر شخصی برای مبارزه با ریا، جزء مستحبی نماز را به جا نیاورد، این کار او ریا حساب نمی شود و نمازش صحیح است.

مسأله ۱۴۷) عدول۱ از یک نماز به نماز دیگر جایز نیست؛ مگر در موارد خاص، که بعضی از آن موارد واجب و بعضی دیگر جایز است.۲

مسأله ۱۴۸) مواردی که عدول از یک نماز به نماز دیگر واجب است، عبارت است از:
۱. از نماز عصر به نماز ظهر؛ قبل از وقت مخصوص نماز عصر، در صورتی که بین نماز متوجه شود که نماز ظهر را نخوانده است.
۲. از نماز عشا به نماز مغرب؛ قبل از وقت مخصوص عشا؛ در صورتی که بین نماز عشا متوجه شود که نماز مغرب را نخوانده است و از محل عدول هم تجاوز نکرده باشد؛ یعنی قبل از رکوع رکعت چهارم باشد.
۳. از یک نماز قضا به نماز قضای دیگری که در ادای آنها ترتیب معتبر است؛ مانند نماز قضای ظهر و عصر یک روز که بر اثر فراموشی، قبل از انجام قضای نماز اول، به خواندن نماز دوم مشغول می شود.


۱. یعنی هنگام نماز نیت را از یک نماز به نماز دیگر برگرداندن.
۲ . موارد جواز عدول در کتاب­ های مفصل آمده است.

۲. قیام

مسأله ۱۴۹) ایستاده بودن در حال تکبیره الاحرام و نیز پیش از رفتن به رکوع، رکن است؛ یعنی اگر سهواً و از روی فراموشی هم ترک شود، نماز باطل می شود.

مسأله ۱۵۰) قیام هنگام قرائت و تسبیحات اربعه و همچنین قیام بعد از رکوع، واجب غیر رکنی است؛ یعنی اگر عمداً ترک شود نماز باطل است ولی اگر سهواً باشد، موجب بطلان نماز نیست.

مسأله ۱۵۱) کسی که قادر است نماز را ایستاده بخواند و عذری ندارد، باید از شروع نماز تا رفتن به رکوع، در حال ایستاده باشد. همچنین واجب است پس از رکوع و پیش از رفتن به سجده بایستد.

مسأله ۱۵۲) اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و در این هنگام یادش بیاید که رکوع نکرده، باید برخیزد و بایستد و از حال ایستاده به رکوع برود و اگر بدون برخاستن و ایستادن، از همان حال نشسته، خود را به حالت خمیدگی رکوع برساند، نمازش باطل است.

مسأله ۱۵۳) نمازگزار در حال قیام باید بدن را حرکت ندهد و به طور آشکار به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند، مگر اینکه از روی ناچاری یا سهو و فراموشی باشد.

مسأله ۱۵۴) بدن نمازگزار در حال قرائت حمد و سوره یا تسبیحات رکعت سوم و چهارم باید آرام باشد، پس اگر بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید در حال حرکت، ذکری را که به خواندن آن مشغول است، قطع کند.

مسأله ۱۵۵) مستحب است در حال قیام، بدن را راست نگه دارد، شانه ها را پایین بیندازد، دست ها را روی ران ها بگذارد، انگشت ها را به هم بچسباند، جای سجده را نگاه کند، سنگینی بدن را به طور مساوی روی هر دو پا بیندازد، با خضوع و خشوع باشد و پاها را جلو و عقب نگذارد.

مسأله ۱۵۶) کسی که در حال نماز قادر به ایستادن نیست، باید نشسته نماز بخواند ولی اگر می تواند به چیزی تکیه دهد و بایستد، وظیفه او نماز ایستاده است.

مسأله ۱۵۷) کسی که نشسته نماز می خواند باید هر مقدار که بدون حرج و زحمت برای او ممکن است ایستاده نماز بخواند. بنابراین کسی که قدرت بر قیام در برخی از رکعت ها و قسمت های نماز را دارد ولی نمی تواند در تمام نماز، قیام را رعایت کند، واجب است به میزانی که قدرت دارد، ایستاده نماز بخواند و هنگام عجز از ایستادن، به صورت نشسته نماز بخواند و اگر دوباره قادر بر قیام شد، نماز را به صورت ایستاده ادامه دهد.

مسأله ۱۵۸) کسی که قدرت بر ایستادن ندارد، اگر به اندازه گفتن تکبیره الاحرام بتواند بایستد، باید تکبیره الاحرام را در حال ایستاده بگوید و بقیه نماز را در حال نشسته ادامه دهد. همچنین اگر بتواند بعد از خواندن حمد و سوره بایستد، باید از حالت ایستاده به رکوع رود.

مسأله ۱۵۹) کسی که می تواند ایستاده نماز بخواند، اگر بترسد که به سبب ایستادن، بیمار شود یا ضرر دیگری به او برسد، می تواند نشسته نماز بخواند و اگر در نماز نشسته نیز همین ترس را داشته باشد، می تواند خوابیده نماز بخواند.

مسأله ۱۶۰) کسی که توانایی خواندن نماز در حال نشسته را ندارد، باید خوابیده نماز بخواند و بنابر احتیاط واجب اگر می تواند، به پهلوی راست بخوابد و صورت و بدنش رو به قبله باشد وگرنه به همان شکل به پهلوی چپ رو به قبله بخوابد و اگر این گونه هم نمی تواند، به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.

مسأله ۱۶۱) کسی که خوابیده نماز می خواند، اگر بدون حرج و مشقت یا ضرر بتواند بین نماز بنشیند یا بایستد، باید هر مقداری از نماز را که می تواند نشسته یا ایستاده بخواند.

مسأله ۱۶۲) کسی که به خاطر عذری نمی تواند بایستد ولی احتمال می دهد که در آخر وقت بتواند نماز خود را ایستاده بخواند، بنابر احتیاط واجب باید تا آن هنگام صبر کند ولی اگر اول وقت به خاطر عذری نماز را نشسته خواند و تا آخر وقت عذر او برطرف نشد، نمازی که خوانده، صحیح است و اعاده لازم نیست.

مسأله ۱۶۳) اگر در اول وقت، قدرت بر نماز ایستاده ندارد و یقین دارد که تا آخر وقت هم نمی تواند ایستاده نماز بخواند، می تواند نماز را اول وقت به صورت نشسته بخواند ولی اگر قبل از تمام شدن وقت، توانست ایستاده نماز بخواند، باید نماز را به صورت ایستاده اعاده کند.

 

۳. تکبیره الاحرام

مسأله ۱۶۴) تکبیره الاحرام در نماز واجب است و منظور از آن گفتن «اَللهُ اَکْبَرُ» در آغاز نماز است.

مسأله ۱۶۵) نگفتن تکبیره الاحرام در اول نماز؛ چه عمدی یا سهوی، موجب باطل شدن نماز است. همچنین اگر پس از آنکه آن را در اول نماز به طور صحیح ادا کرد، بار دیگر با فاصله (نه به اندازه ای که موالات به هم بخورد) یا بدون فاصله با همان نیّت «اَللهُ اَکْبَرُ» بگوید، نماز باطل است و فرقی نیست این تکرار از روی عمد باشد یا سهو.

مسأله ۱۶۶) تکبیره الاحرام را باید به گونه ای ادا کرد که تلفظ به آن حساب شود و نشانه آن این است که اگر فرد دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نباشد، بتواند آن را بشنود.

مسأله ۱۶۷) تکبیره الاحرام را باید به عربی صحیح بیان کرد و اگر ترجمه فارسی آن یا به عربی غلط گفته شود (مثلاً «ه» در الله با فتحه تلفظ شود) صحیح نیست.

مسأله ۱۶۸) هنگام گفتن تکبیره الاحرام بدن باید آرام و بدون حرکت باشد، بنابراین اگر عمداً و از روی اختیار، تکبیره الاحرام را در حال حرکت بدن بگوید، نمازش باطل است.

مسأله ۱۶۹) کسی که کیفیت صحیح تلفظ تکبیره الاحرام را نمی داند، واجب است یاد بگیرد.

مسأله ۱۷۰) اگر شک کند تکبیره الاحرام را گفته یا نه؟ چنانچه به اذکار و قرائت مشغول نشده است، باید تکبیر را بگوید، اما اگر هنگام خواندن حمد یا حتی هنگام ذکر «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» شک کند، نباید به شک خود اعتناء کند و باید نماز را ادامه دهد.

مسأله ۱۷۱) اگر پس از گفتن تکبیره الاحرام شک کند آن را صحیح گفته یا نه، نباید به شک خود اعتناء کند.

 

۴. قرائت

مسأله ۱۷۲) در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیّه، باید ابتدا سورۀ حمد و پس از آن بنابر احتیاط واجب، یک سورۀ کامل خوانده شود.

مسأله ۱۷۳) قرائت، واجب غیر رکنی است؛ یعنی ترک عمدی آن نماز را باطل می کند ولی ترک آن از روی غفلت یا سهو موجب بطلان نماز نمی شود.

مسأله ۱۷۴) اگر وقت نماز تنگ باشد، نباید سوره را خواند.

مسأله ۱۷۵) اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و قبل از رفتن به رکوع متوجه شود، باید بعد از حمد دوباره سوره را بخواند و اگر در حال خواندن سوره متوجه شود، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از ابتدا بخواند.

مسأله ۱۷۶) اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.

مسأله ۱۷۷) اگر پیش از رفتن به رکوع بفهمد که حمد و سوره یا فقط سوره را نخوانده، باید آن را بخواند و به رکوع رود و اگر بفهمد فقط حمد را نخوانده، باید حمد را و پس از آن دوباره سوره را بخواند و نیز اگر خم شده و پیش از رسیدن به حد رکوع بفهمد که حمد یا سوره یا هر دو را نخوانده، باید بایستد و به همین دستور عمل کند.

مسأله ۱۷۸) در نماز واجب، خواندن سوره هایی که آیه سجده واجب دارند، جایز نیست و اگر عمداً یا سهواً یکی از آن سوره ها را بخواند و به آیه سجده برسد، بنابر احتیاط واجب باید سجده تلاوت را به جا آورد و برخیزد و اگر سوره تمام نشده، آن را تمام کند و نماز را به آخر برساند و سپس نماز را اعاده کند و اگر قبل از رسیدن به آیه سجده متوجه شود، احتیاط واجب آن است که سوره را رها کند و سوره دیگری بخواند و پس از نماز آن را اعاده نماید.

مسأله ۱۷۹) اگر در حال نماز، آیه سجده را گوش کند، نمازش صحیح است و باید پس از شنیدن آیه سجده، به جای سجده کردن، با اشاره سجده کند و سپس نماز را ادامه دهد.

مسأله ۱۸۰) اگر بعد از حمد سوره «قل هو الله احد» یا «قل یا ایها الکافرون» را شروع کند، نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگری بخواند ولی در نماز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقین یکی از آن دو سوره را بخواند، می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند.

مسأله ۱۸۱) اگر در نماز غیر از سوره «قل هو الله احد» و «قل یا ایها الکافرون» سوره دیگری را بخواند تا وقتی که بیش از نصف سوره را نخوانده است می تواند آن را رها کند و سوره دیگری بخواند.

مسأله ۱۸۲) اگر مقداری از سوره ای را که مشغول خواندن آن است فراموش کند یا به خاطر تنگی وقت یا جهت دیگری به ناچار نتواند آن را تمام کند، باید آن سوره را رها کند و سوره دیگری بخواند و در این صورت فرقی نمی کند که از نصف گذشته باشد یا نه و یا سوره ای که به خواندن آن مشغول است «قل هو الله احد» و «قل یا ایها الکافرون» باشد و یا غیر از آن دو.

مسأله ۱۸۳) در نمازهای مستحبی، خواندن سوره لازم نیست، اگرچه آن نماز به واسطه نذر کردن واجب شده باشد ولی در بعضی نمازهای مستحبی که سوره مخصوص در آن وارد شده، مانند نماز برای والدین، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار کند، باید همان سوره را بخواند.

مسأله ۱۸۴) در رکعت سوم و چهارم نمازها گفتن یک بار «سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر» کافی است؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که سه مرتبه گفته شود. البته می توان به جای این ذکر (که تسبیحات اربعه نامیده می شود)، سوره حمد خواند.

مسأله ۱۸۵) کسی که می داند تسبیحات اربعه را گفته، ولی تعداد آن را نمی داند، چیزی بر او واجب نیست ولی تا به رکوع نرفته می تواند بنا را بر اقل گذاشته و آن را تکرار کند تا یقین کند که سه مرتبه گفته است.

مسأله ۱۸۶) کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه بگوید، اگر تصمیم گرفت سوره حمد بخواند ولی به خاطر غافل شدن از این تصمیم، بر طبق عادت تسبیحات را خواند، نمازش صحیح است و همچنین است اگر عادت به خواندن حمد دارد و تصمیم بگیرد تسبیحات بخواند، ولی در اثر غفلت حمد را بخواند.

مسأله ۱۸۷) اگر در رکعت سوم یا چهارم، در اثر غفلت و یا به گمان اینکه در رکعت اول یا دوم است، حمد و سوره بخواند و در رکوع یا بعد از آن متوجه شود، نمازش صحیح است.

مسأله ۱۸۸) اگر در حالی که ایستاده است شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه، باید حمد یا تسبیحات را بخواند ولی اگر هنگام گفتن استغفارِ مستحبِ قبل از رکوع شک کند که تسبیحات را خوانده یا نه، لازم نیست آن را بخواند.

مسأله ۱۸۹) اگر در رکوع رکعت سوم و چهارم شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند ولی اگر در هنگام رفتن به رکوع در حالی که هنوز به حدّ رکوع نرسیده است، شک کند، بنابر احتیاط واجب باید برگردد و حمد یا تسبیحات را بخواند.

مسأله ۱۹۰) بر مرد واجب است حمد و سوره دو رکعت اول نمازهای صبح، مغرب و عشاء را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نمازهای ظهر و عصر را آهسته بخوانند.

مسأله ۱۹۱) زن می تواند حمد و سوره نمازهای صبح، مغرب و عشاء را بلند یا آهسته بخواند ولی اگر نامحرم صدای او را می شنود، بهتر است آهسته بخواند.

مسأله ۱۹۲) در رکعت سوم و چهارم، باید تسبیحات یا حمد را آهسته بخواند و در صورتی‌ که حمد را می‌خواند، بنابر احتیاط باید «بسم الله» را هم آهسته بگوید.

مسأله ۱۹۳) وجوب آهسته یا بلند خواندن در رکعت اول و دوم نمازها مختص به قرائت حمد و سوره و وجوب آهسته خواندن در رکعت سوم و چهارم مختص قرائت حمد یا تسبیحات است. اما در ذکر رکوع، سجده، تشهد، سلام و دیگر ذکرهای نمازهای پنج گانه، مکلف بین آهسته یا بلند خواندن آنها مخیّر است.

مسأله ۱۹۴) در وجوب جهر و اخفات در نمازهای واجب یومیه، فرقی بین نماز ادا و قضا نیست، هرچند نماز قضا، احتیاطی باشد.

مسأله ۱۹۵) ملاک جهر (بلند خواندن) آشکار کردن جوهر صدا و در مقابل اخفات (آهسته خواندن) آشکار نکردن آن است، هر چند کسی که کنار نمازگزار است صدای او را بشنود.

مسأله ۱۹۶) اگر کسی در خواندن حمد و سوره، بیشتر از معمول صدا را بلند کند، مانند اینکه با فریاد بخواند، نمازش باطل است.

مسأله ۱۹۷) اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند یا در جایی که باید آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، نمازش صحیح است و چنانچه هنگام خواندن حمد و سوره یا تسبیحات متوجه شود، لازم نیست مقداری را که به اشتباه، بلند یا آهسته خوانده، دوباره بخواند.

مسأله ۱۹۸) در قرائت واجب است کلمات تلفظ شوند به گونه ای که قرائت بر آن صدق کند، از این رو قرائت قلبی؛ یعنی گذراندن کلمات در قلب بدون تلفظ آنها، کافی نیست. نشانه صدق قرائت این است که نمازگزار در صورتی که دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نباشد، بتواند آنچه را می خواند و بر زبان جاری می کند، بشنود.

مسأله ۱۹۹) کسی که گنگ و لال است و توانایی بر تکلم ندارد، اگر نماز را با اشاره بخواند، صحیح است.

مسأله ۲۰۰) انسان باید نماز را صحیح و بدون غلط بخواند و کسی که به هیچ وجه نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید به هر صورت که می تواند بخواند و احتیاط مستحب آن است که نماز را به جماعت بخواند.

مسأله ۲۰۱) کسی که حمد و سوره یا چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی داند و می تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید یاد بگیرد و اگر وقت تنگ است، در صورت امکان بنابر احتیاط واجب باید نمازش را به جماعت بخواند.

مسأله ۲۰۲) ملاک صحّت قرائت، رعایت حرکات و سکنات حروف و ادای آنها از مخارجشان است به گونه ای که عرب زبانان، آن را ادای آن حرف (نه حرف دیگری) بدانند و رعایت محسّنات تجویدی لازم نیست.

مسأله ۲۰۳) اگر یکی از کلمات حمد و سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید، یا عمداً به جای حرفی حرف دیگر بگوید، مثلاً به جای «ض»، «ز» بگوید، یا زیر و زبر کلمات را تغییر دهد یا تشدید را نگوید، نمازش باطل است.

مسأله ۲۰۴) کسی که قرائت یا ذکرهای نماز را اشتباه تلفظ می کرده؛ مثلاً کلمه «یُولَد» را به جای فتح لام به کسر لام می خوانده، در صورتی که جاهل مقصّر۱ بوده، بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است و اگر جاهل قاصر۲ بوده و با اعتقاد به صحّت، به صورت مذکور می خوانده است، نمازش صحیح است.

مسأله ۲۰۵) اگر در قرائت نماز آیه‌ ای را به آیه دیگر وصل می کند، لازم نیست حرکت آخر آیه اول را ظاهر کند؛ مثلاً اگر بگوید: «مالِکِ یَوْمِ الدِّین» و نون آخر آیه را ساکن کند و بلافاصله بگوید: «اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعینُ» اشکال ندارد. این کار را «وصل به سکون» می‌ نامند. همچنین است در مورد آخر کلماتی که آیه از آنها تشکیل شده است، اگرچه در مورد اخیر احتیاط مستحب آن است که وصل به سکون نکند.

مسأله ۲۰۶) وقف و فاصله انداختن بین عبارات یک آیه، در صورتی‌ که به وحدت جمله ضرر نزند، اشکال ندارد؛ مانند اینکه «وَلاَ الضّالِّیْنَ» با فاصله کمی از «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» قرائت شود.

مسأله ۲۰۷) اگر پس از وارد شدن در آیه‌ ای، در صحّت آیه قبل آن شک کند، به شک خود اعتنا نکند. همچنین اگر پس از وارد شدن در جمله بعدی، شک در صحت جمله قبل کند، مانند اینکه هنگام گفتن «اِیّاکَ نَسْتَعِینُ» شک کند که «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» را صحیح ادا کرده یا نه، به شک خود اعتنا نکند. البته اگر آنچه را که در صحیح ادا کردن آن شک دارد، احتیاطاً دوباره بخواند، اشکال ندارد.

مسأله ۲۰۸) هنگام قرائت حمد و سوره یا تسبیحات، بدن باید آرام و بدون حرکت باشد، و در صورتی که بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست و چپ حرکت دهد، باید ذکری را که به خواندن آن مشغول است در حال این حرکت، قطع کند.

مسأله ۲۰۹) مستحب است در رکعت اول نماز پیش از خواندن حمد بگوید «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیْم» و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند یعنی آن را به آیه بعد متصل نکند و در حال خواندن حمد و سوره به معانی آیات توجه داشته باشد و پس از قرائت سوره حمد، چه در جماعت و چه در فرادی و چه امام باشد یا مأموم، بگوید: «اَلحَمْدُ لِلهِ رَبِّ العالَمیْنَ» و پس از سوره «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» یک یا دو یا سه مرتبه بگوید: «کَذلِکَ اللهُ رَبِّی» و پس از قرائت حمد و نیز بعد از سوره، لحظه ای مکث کند و سپس به ادامه نماز بپردازد.

مسأله ۲۱۰) مستحب است در رکعت سوم و چهارم بعد از تسبیحات، استغفار کند، مثلاً بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوْبُ اِلَیْهِ» یا بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْلِی».

مسأله ۲۱۱) نخواندن سوره «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» در هیچ یک از نمازهای شبانه روز مکروه است، همچنین تکرار یک سوره در دو رکعت از یک نماز، مکروه است، مگر سوره «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ».

مسأله ۲۱۲) مستحب است در تمام نمازها در رکعت اول، سوره «انا انزلناه» و در رکعت دوم، سوره «قل هو الله احد» خوانده شود.


۱. کسی که متوجه جهل خود بوده و راه‌های رفع جهالت خود را هم می‌ داند ولی در آموختن احکام کوتاهی می‌ کند.
۲. کسی­ که یا اصلاً متوجه جهل خود نیست و یا اگر متوجه است راهی برای برطرف کردن جهل خود ندارد.

۵. رکوع

احکام نماز

مسأله ۲۱۳) در هر رکعت بعد از قرائت باید رکوع کرد؛ یعنی به اندازه ای خم شد که بتوان دست را بر زانو گذاشت و اگر سر انگشت ها هم به زانو برسد، کافی است.

مسأله ۲۱۴) احتیاط واجب آن است که در حال رکوع، دست ها بر زانو گذاشته شود.

مسأله ۲۱۵) رکوع، از واجبات رکنی است که زیاد و کم شدن عمدی یا سهوی آن، نماز را باطل می کند. بنابراین اگر بعد از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، سر بردارد و بار دیگر به قصد رکوع خم شود و یا رکوع را فراموش کند و در سجده دوم یا بعد از آن متوجه شود، نمازش باطل است.

مسأله ۲۱۶) زیاد شدن رکوع به جهت متابعت از امام (با شرایطی که در بحث نماز جماعت خواهد آمد) موجب بطلان نماز نیست. همچنین اگر در نماز مستحبی سهواً رکوع اضافه شود، نماز صحیح است.

مسأله ۲۱۷) خم شدن باید به قصد رکوع باشد، بنابراین اگر به قصد کار دیگری؛ مانند برداشتن چیزی خم شود، نمی تواند آن را رکوع حساب کند، بلکه باید بایستد و دوباره برای رکوع خم شود و به سبب این عمل، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمی شود.

مسأله ۲۱۸) کسی که نمی تواند برای رکوع خم شود، اگر بتواند با تکیه بر چیزی خم شود، باید به همین صورت، رکوع کند و اگر با تکیه کردن هم نمی تواند رکوع کند، باید به هر مقداری که می تواند، خم شود و در این دو صورت نباید رکوع را در حال نشسته انجام دهد؛ هر چند که به صورت نشسته بتواند به اندازه رکوع خم شود. اما اگر اصلا نمی تواند از حال ایستاده برای رکوع خم شود، باید رکوع را نشسته انجام دهد و احتیاط آن است که نماز دیگری بخواند و رکوع آن را در حال ایستاده با اشاره انجام دهد و اگر نمی تواند رکوع را حتی به صورت نشسته به جا آورد، باید در حال ایستاده با اشاره سر، رکوع کند و اگر نمی تواند با سر اشاره کند، باید برای رکوع کردن، چشمانش را بسته و برای سر برداشتن از رکوع، آنها را باز کند.

مسأله ۲۱۹) کسی که در حال نشسته رکوع می کند، کافی است به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و گذاشتن دست بر زانو لازم نیست.

مسأله ۲۲۰) زیاد و کم کردن عمدی یا سهوی رکوعی که در حال نشسته یا با اشاره انجام می شود، موجب بطلان نماز است.

مسأله ۲۲۱) در رکوع باید ذکر گفته شود. ذکر واجب رکوع یکبار «سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیْمِ وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار «سُبْحانَ اللهِ» است و اگر به جای آن، ذکر دیگری از قبیل «اَلْحَمْدُ لِلهِ» و «اَللّهُ اَکبَرُ» و مانند آن (غیر از ذکر مخصوص سجده) به همان مقدار گفته شود کافی است.

مسأله ۲۲۲) در تنگی وقت یا حال اضطرار و ناچاری، گفتن یک بار «سُبْحانَ اللهِ» کافی است.

مسأله ۲۲۳) در رکوع هنگامی که ذکر واجب را می گوید، باید بدن آرام باشد، بلکه حتی در هنگامی که ذکرهایی را به قصد استحباب آن در رکوع می گوید، مانند تکرار «سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ» و امثال آن، احتیاط واجب آن است که بدن را آرام نگه دارد.

مسأله ۲۲۴) اگر بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید ذکری را که به خواندن آن مشغول است در حال حرکت قطع کند. اما گفتن ذکر به قصد ذکر مطلق، نه به قصد ذکر نماز، در حال حرکت اشکال ندارد.

مسأله ۲۲۵) حرکت اندک بدن یا انگشتان و مانند آن در حال گفتن ذکر رکوع اشکال ندارد.

مسأله ۲۲۶) اگر هنگام گفتن ذکر واجب رکوع، بدن بی اختیار حرکت کند به گونه ای که طمأنینه واجب از بین برود، باید پس از آرام گرفتن بدن، ذکر واجب را تکرار کرد.

مسأله ۲۲۷) کسی که می داند طمأنینه در حال ذکر رکوع واجب است اگر پیش از رسیدن به حدّ رکوع و آرام گرفتن بدن، عمداً ذکر رکوع را شروع کند، نمازش باطل است.

مسأله ۲۲۸) اگر پیش از رسیدن به حدّ رکوع و آرام گرفتن بدن، سهواً ذکر را بگوید باید بعد از رسیدن به حدّ رکوع، مجدداً آن را تکرار کند.

مسأله ۲۲۹) کسی که می داند طمأنینه در حال ذکر رکوع واجب است اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد نمازش باطل است و اگر سهواً این کار را بکند، چنانچه پیش از خارج شدن از حدّ رکوع متوجه شود که ذکر را تمام نکرده، باید در همان حال آرام بگیرد و ذکر رکوع را بگوید و اگر هنگامی متوجه شود که از حال رکوع خارج شده، نمازش صحیح است.

مسأله ۲۳۰) کسی که به خاطر بیماری و مانند آن نمی تواند به اندازه گفتن سه «سُبْحانَ اللهِ» در حال رکوع بماند، کافی است که یک مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» بگوید و اگر فقط یک لحظه می تواند در حال رکوع باشد، احتیاط واجب آن است که ذکر را در همان لحظه شروع کند و در حال سر برداشتن تمام کند.

مسأله ۲۳۱) نمازگزار باید بعد از تمام شدن ذکر رکوع بایستد و پس از آرام گرفتن بدن به سجده برود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده برود، نمازش باطل است.

مسأله ۲۳۲) اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آنکه به سجده برسد یادش بیاید، باید بایستد و از حالت ایستاده به رکوع برود و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد، کافی نیست و اگر به این رکوع اکتفاء کند، نمازش باطل است.

مسأله ۲۳۳) اگر در حال سجده اول یا بعد از آن و پیش از وارد شدن در سجده دوم یادش بیاید که رکوع نکرده است، باید برخیزد و پس از ایستادن، رکوع کند و پس از آن دو سجده را به جا آورد و نماز را تمام کند و بعد از نماز بنابر احتیاط مستحب دو سجده سهو برای سجده زیادی انجام دهد.

مسأله ۲۳۴) مستحب است پیش از رفتن به رکوع در حالی که ایستاده است تکبیر بگوید و اگر نمازگزار مرد است هنگام رکوع زانوها را به عقب بدهد و سر را پایین نیندازد و مساوی پشت خود نگهدارد، کف دست را به زانوها تکیه دهد و بین قدم های خود را نگاه کند و پیش از ذکر رکوع یا بعد از آن صلوات بفرستد، ذکر رکوع را تکرار کند، آن را به عدد فرد ختم کند، پس از آنکه از رکوع سربرداشت و ایستاد در حال آرامش بدن بگوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».

مسأله ۲۳۵) مستحب است زنان در حال رکوع، دست را بالاتر از زانوها بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.

 

۶. سجود

احکام نماز

مسأله ۲۳۶) باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، بعد از رکوع، دو سجده انجام داد؛ یعنی پیشانی را از روی خضوع در برابر خداوند بر زمین گذاشت.

مسأله ۲۳۷) در سجده باید علاوه بر پیشانی، کف دو دست، سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها نیز بر زمین گذاشته شود.

مسأله ۲۳۸) دو سجده در یک رکعت، با هم «رکن» است، بنابراین اگر عمداً یا از روی فراموشی، هر دو ترک شود یا دو سجدۀ دیگر به آنها اضافه گردد، نماز باطل می شود.

مسأله ۲۳۹) کم یا زیاد کردن عمدی یک سجده، نماز را باطل می کند.

مسأله ۲۴۰) اگر از روی فراموشی یا اشتباه، یک سجده را کم یا زیاد کند، نماز باطل نیست ولی دارای احکامی است که بیان خواهد شد.

مسأله ۲۴۱) اگر پیشانی را عمداً یا سهواً بر زمین نگذارد، سجده محقق نشده است، اگر چه شش عضو دیگر (کف دو دست، سر دو زانو، سر دو انگشت بزرگ پا) را بر زمین گذاشته باشد و اگر پیشانی را بر زمین بگذارد ولی اعضای دیگر را سهواً به زمین نرساند، یا سهواً ذکر نگوید، سجده صحیح است.

مسأله ۲۴۲) جایز است هنگام سجده، علاوه بر سر انگشت بزرگ پاها، سایر انگشتان نیز بر زمین گذاشته شود.

مسأله ۲۴۳) ذکر واجب در سجده یک بار «سُبْحانَ رَبِّیَ الْاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار «سُبْحانَ اللهِ» است و اگر به جای آن ذکرهای دیگر، مانند «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»، «اَللهُ اَکْبَرُ» و مانند آن را (غیر از ذکر مخصوص رکوع) به همان مقدار بگوید، کافی است.

مسأله ۲۴۴) اگر ذکرهای رکوع و سجده را به جای یکدیگر بگوید، در صورتی که سهوی باشد اشکال ندارد، همچنین است اگر عمدی باشد و به قصد مطلق ذکر خداوند «عزوجل» بگوید، ولی ذکر مخصوص آن را نیز باید بگوید.

مسأله ۲۴۵) اگر بعد از رکوع و سجده متوجه شود که ذکر رکوع یا سجده را اشتباه گفته، نمازش صحیح است.

مسأله ۲۴۶) هنگام گفتن ذکر واجب سجده، باید بدن آرام باشد، همچنین بنابر احتیاط واجب هنگامی که ذکری را به قصد استحباب آن در سجود می گوید، مانند تکرار «سُبْحانَ رَبِّیَ الاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» و مانند آن، باید بدن آرام باشد.

مسأله ۲۴۷) کسی که می داند آرام بودن بدن در حال ذکر سجود واجب است، اگر پیش از رسیدن پیشانی به زمین و آرام گرفتن بدن، عمداً ذکر را بگوید، یا پیش از تمام شدن ذکر، عمداً سر از سجده بردارد، نمازش باطل است.

مسأله ۲۴۸) اگر پیش از رسیدن پیشانی به زمین و آرام گرفتن بدن، سهواً ذکر سجده را بگوید و در حال سجده متوجه شود، باید دوباره در حال آرامش بدن، ذکر را بگوید.

مسأله ۲۴۹) اگر بعد از اینکه سر از سجده برداشت متوجه شود که پیش از رسیدن به سجده یا پیش از آرام گرفتن بدن، ذکر را گفته یا پیش از تمام شدن ذکر، سر از سجده برداشته، نمازش صحیح است.

مسأله ۲۵۰) اگر سجده بر روی تشک و مانند آن (که ابتدا بدن حرکت دارد و سپس آرام می گیرد) انجام شود، چنانچه در هنگام آرامش بدن، ذکر گفته شود، نماز صحیح است.

مسأله ۲۵۱) اگر در حال گفتن ذکر سجده، یکی از هفت عضو را عمداً از روی زمین بردارد، نمازش باطل میشود ولی هنگامی که مشغول ذکر گفتن نیست، اگر غیر از پیشانی اعضای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد.

مسأله ۲۵۲) اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده، پیشانی را سهواً از زمین بردارد، نمی تواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند ولی اگر سایر اعضا را سهواً از زمین بردارد، باید دوباره بر زمین بگذارد و ذکر را بگوید.

مسأله ۲۵۳) اگر هنگام سجده، پیشانی به محل سجده برخورد کند و بی اختیار از زمین بلند شود، باید دوباره پیشانی را بر زمین بگذارد و ذکر سجده را بگوید و روی هم یک سجده به حساب می آید.

مسأله ۲۵۴) در سجده، باید دو کف دست را بر زمین بگذارد؛ ولی در حال ناچاری، گذاشتن پشت دست هم مانعی ندارد و اگر پشت دست هم ممکن نباشد، باید مچ دست را بگذارد و اگر آن را هم نمی تواند، باید تا آرنج، هر قسمت را که بتواند بر زمین بگذارد و اگر آن هم ممکن نیست، گذاشتن بازو کافی است.

مسأله ۲۵۵) بعد از تمام شدن ذکر سجده اول، باید بنشیند تا بدنش آرام گیرد و دوباره به سجده رود.

مسأله ۲۵۶) کسی که به خاطر بیماری و مانند آن نمی تواند به اندازه گفتن سه «سُبْحانَ اللهِ» در سجده بماند، کافی است که یک مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» بگوید و اگر فقط یک لحظه می تواند در سجده باشد، احتیاط واجب آن است که ذکر را در همان لحظه شروع کند و در حال سر برداشتن تمام کند.

مسأله ۲۵۷) کسی که نمی تواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری که می تواند خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است، روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است ولی کف دست ها، زانوها و سر انگشتان بزرگ پاها را اگر ممکن است باید به طور معمول بر زمین بگذارد و اگر چیزی که مهر را روی آن بگذارد وجود ندارد، باید آن را با دست بلند کند و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر اصلاً نمی تواند خم شود، باید به جای سجده کردن، با سر اشاره کند و اگر به این صورت هم نمی تواند، با چشم اشاره کند.

مسأله ۲۵۸) در حال سجده باید جای پیشانی از جای زانوها و سرانگشتان پا، بالاتر یا پایین تر از چهار انگشت بسته نباشد.

مسأله ۲۵۹) مُهر یا چیز دیگری که بر آن سجده می کند، باید پاک باشد ولی قرار دادن مُهر روی فرش نجس چنانچه نجاست به بدن و لباس سرایت نکند یا نجس بودن یک طرف مُهر در حالی که پیشانی را بر طرف پاک آن می گذارد، اشکال ندارد.

مسأله ۲۶۰) باید میان پیشانی و آنچه بر آن سجده می کند، چیزی مانند موی سر یا کلاه و غیر آن حائل نشود.

مسأله ۲۶۱) اگر چیزی بین پیشانی و مُهر حائل شود، نماز باطل است ولی اگر فقط رنگ مهر تغییر کرده باشد، اشکال ندارد.

مسأله ۲۶۲) اگر هنگام سجده، متوجه شود که پیشانی به خاطر مانعی مانند چادر، با مهر تماس ندارد، واجب است بدون اینکه سر خود را از زمین بلند کند، پیشانی اش را حرکت دهد یا مانع را از زیر پیشانی بکشد تا حداقل به اندازه سر انگشت روی مهر قرار بگیرد و اگر سرش را از زمین بلند کند و بعد از برطرف کردن مانع، دوباره بر مهر قرار دهد، چنانچه این کار بر اثر جهل یا فراموشی بوده و فقط در یکی از دو سجده یک رکعت آن را انجام داده باشد، نمازش صحیح است ولی اگر این کار از روی علم و عمد بوده و یا در هر دو سجده یک رکعت آن را انجام داده، نمازش باطل است.

مسأله ۲۶۳) در رکعت اول تمام نمازها و نیز در رکعت سوم نمازهای چهار رکعتی، بنابر احتیاط واجب باید بعد از سجده دوم بنشیند و سپس برای رکعت بعد برخیزد؛ البته اگر بدون اینکه مقداری بنشیند، برای رکعت بعد برخیزد، نماز باطل نیست.

 

چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است

مسأله ۲۶۴) هنگام سجده پیشانی باید روی چیزی قرار گیرد که سجده بر آن صحیح است.

مسأله ۲۶۵) در سجدۀ نماز باید پیشانی بر زمین یا گیاهان غیر خوراکی و پوشیدنی که از زمین می روید گذاشته شود، مانند سنگ، خاک، چوب، برگ درختان و مانند آن و سجده بر چیزهای خوراکی و پوشیدنی، هر چند از زمین بروید، مانند گندم و پنبه و چیزهای معدنی که از جنس زمین محسوب نمی شود، مانند فلزات و شیشه و مانند آن صحیح نیست.

مسأله ۲۶۶) سجده بر سنگ مرمر و دیگر سنگ هایی که جهت ساخت یا زینت بنا به کار می رود، همچنین بر عقیق، فیروزه، دُرّ و مانند آن صحیح است؛ هر چند احتیاط مستحب آن است که بر دستۀ آخر سجده نکنند.

مسأله ۲۶۷) سجده بر آجر، سفال، گچ، آهک و سیمان صحیح است.

مسأله ۲۶۸) سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و فقط خوراک حیوان است، مانند علف و کاه، صحیح است.

مسأله ۲۶۹) سجده کردن بر برگ سبز چای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست ولی سجده بر برگ درخت قهوه که خود برگ استفاده خوراکی ندارد، صحیح است.

مسأله ۲۷۰) سجده بر گُل هایی که خوراکی نیستند و نیز داروهای گیاهی که از زمین می روید و فقط برای معالجه بیماری ها به کار می آید، مانند گل ختمی و گل بنفشه صحیح است ولی سجده بر گیاهانی که در موارد غیر معالجه نیز برای خواص طبّی شان به مصرف خوراکی می رسد، مثل خاکشیر و مانند آن، صحیح نیست.

مسأله ۲۷۱) گیاهانی که در بعضی از مناطق یا بین بعضی از مردم، خوردنی شمرده می شود ولی دیگران از آن استفاده خوردنی نمی کنند، خوراکی حساب می شود و سجده بر آنها صحیح نیست.

مسأله ۲۷۲) سجده بر کاغذی که از چوب و گیاه (غیر از کتان و پنبه) تهیه می شود، صحیح است.

مسأله ۲۷۳) اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است، در اختیار ندارد، یا به دلیل سرما یا گرما و مانند آنها نمی تواند بر آن سجده کند، چنانچه لباس او از جنس پنبه یا کتان است یا چیز دیگری از جنس پنبه و کتان دارد، باید بر آن سجده کند و احتیاط واجب آن است که تا سجده بر لباسی که از پنبه و کتان است ممکن باشد، بر غیر آن (یعنی غیر از لباسی که از این جنس باشد) سجده نکند و اگر چنین چیزهایی در اختیار ندارد، بنابر احتیاط واجب بر پشت دست خود سجده کند.

مسأله ۲۷۴) اگر بین نماز چیزی که بر آن سجده می کند گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است در دسترس نباشد، چنانچه وقت نماز وسعت داشته باشد، باید نماز را بشکند و اگر وقت تنگ است، به ترتیبی که در مسأله قبل گفته شد، عمل کند.

مسأله ۲۷۵) جایی که انسان باید تقیّه کند، می تواند بر فرش و مانند آن سجده کند و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود ولی اگر در همان محل بتواند بدون زحمت بر حصیر یا سنگ و مانند آن سجده را انجام دهد، بنابر احتیاط واجب باید بر این اشیاء سجده کند.

مسأله ۲۷۶) اگر در سجده اول، مُهر به پیشانی بچسبد، باید برای سجده دوم ُمهر را از پیشانی جدا کند و اگر مُهر را از پیشانی جدا نکند و به همان حال به سجده دوم برود، اشکال دارد.

مسأله ۲۷۷) نیکوترین سجده، سجده بر خاک و روی زمین است که نشانه خضوع و خشوع در برابر خداوند است و برای سجده هیچ خاکی در فضیلت به تربت مقدس سید الشهداء (علیه السلام) نمی رسد.

مسأله ۲۷۸) بعضی از مستحبات سجده عبارت است از:
۱. پیش از سجده و پس از آن در حالی که بدن آرام است، تکبیر بگوید.
۲. بین دو سجده در حالی که بدنش آرام است، بگوید: «اَسْتَغفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ».
۳. سجده را طولانی کند و در آن ذکر بگوید و دعا برای حاجت های دنیا و آخرت بخواند و صلوات بفرستد.
۴. ذکر سجده را تکرار کند و به عدد فرد ختم کند.
۵. بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
۶. در حال برخاستن برای رکعت بعدی، ذکر «بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ» بگوید.

مسأله ۲۷۹) قرآن خواندن در حال سجده مکروه است.

مسأله ۲۸۰) سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام است و بعضی از مردم که در آستانه حرم امامان (علیهم السّلام) پیشانی بر زمین می گذارند، اگر به قصد سجده شکر خدای متعال باشد، اشکال ندارد و در غیر این صورت حرام است.

 

سجدۀ واجب قرآن

مسأله ۲۸۱) در هریک از چهار سوره سجده (الم تنزیل)، فصلت (حم سجده)، نجم و علق، یک آیه سجده واجب وجود دارد که اگر انسان آن را بخواند یا به آن گوش دهد، باید پس از پایان آیه فوراً سجده کند و اگر فراموش کند، هر وقت یادش آمد باید سجده را انجام دهد.۱

مسأله ۲۸۲) سبب وجوب سجده، مجموع آیه است و با قرائت یا گوش دادن قسمتی از آیه، سجده واجب نمی شود.

مسأله ۲۸۳) با خواندن و گوش دادن به ترجمه آیات مذکور، سجده واجب نمی شود.

مسأله ۲۸۴) اگر به آیه سجده ای که از رادیو یا تلویزیون یا ضبط صوت و مانند آن پخش می گردد، گوش دهد، سجده واجب می شود.

مسأله ۲۸۵) اگر هنگام خواندن آیه سجده واجب، آن را از شخص دیگری یا دستگاه ضبط و مانند آن گوش کند، باید دو سجده انجام دهد.

مسأله ۲۸۶) در سجده واجب قرآن باید بر چیزهایی سجده کند که در نماز می توان بر آنها سجده کرد، ولی دیگر شرایط سجده نماز، مانند رو به قبله بودن، با وضو بودن و مانند آن لازم نیست.

مسأله ۲۸۷) در سجده واجب قرآن همین که پیشانی را برای سجده بر زمین بگذارد کافی است و گفتن ذکر لازم نیست؛ هرچند مستحب است و بهتر است گفته شود: «لااِلهَ اِلاَّ اللهُ حَقّاً حَقّاً، لااِلَهَ اِلاَّ اللهُ اِیماناً وَ تَصْدِیقاً، لااِلهَ اِلاَّ اللهُ عُبُودِیَّهً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لامُستَنْکِفاً وَ لامُسْتَکْبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ».


۱. آیات سجده: ۱. آیه ۱۵ از سوره ۳۲ (سجده) ۲. آیه ۳۷ از سوره ۴۱ (فصلت) ۳. آیه ۶۲ از سوره ۵۳ (النجم) ۴. آیه ۱۹ از سوره ۹۶ (علق).

 

۷. تشهد

مسأله ۲۸۸) نمازگزار باید در رکعت دوم و رکعت آخر همه نمازها، پس از سجده دوم بنشیند و پس از آرام گرفتن بدن، جملاتی را که به عنوان ذکر تشهد است، بر زبان جاری کند. این عمل«تشهّد» نامیده می شود.

مسأله ۲۸۹) ذکر واجب در حال تشهد عبارت است از: «اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَریْکَ لَهُ و اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».

مسأله ۲۹۰) مستحب است پیش از ذکر واجب تشهد بگوید: «اَلْحَمْدُ لِلهِ» یا بگوید: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ خَیْرُ الْاَسْماءِ لِلهِ» و همچنین مستحب است پس از صلوات بگوید: «وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ».

مسأله ۲۹۱) تشهد، واجب غیر رکنی است. بنابراین اگر عمداً اضافه یا ترک شود، نماز باطل است ولی اضافه شدن یا ترک سهوی آن، موجب بطلان نماز نیست.

مسأله ۲۹۲) اگر تشهد را فراموش کند و برای رکعت سوم بایستد ولی پیش از رکوع یادش بیاید، باید بنشیند و تشهد را بگوید و دوباره بایستد و تسبیحات رکعت سوم را مجدداً بگوید و نماز را ادامه دهد و پس از نماز برای ایستادن بی جا، بنابر احتیاط مستحب دو سجده سهو به جا آورد.

مسأله ۲۹۳) اگر تشهد را فراموش کند و در رکوع رکعت سوم یا بعد از آن یادش بیاید، باید نماز را تمام کند و بعد از سلام، برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد و احتیاط واجب آن است که پیش از سجده سهو، تشهدِ فراموش شده را قضا کند.

 

۸. سلام

مسأله ۲۹۴) سلام آخرین جزء نماز است که با گفتن آن، نماز پایان می یابد. سلام واجب نماز این است که بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُم» و بهتر است اضافه کند «وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» یا بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ».

مسأله ۲۹۵) مستحب است پیش از دو سلام فوق گفته شود: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».

مسأله ۲۹۶) سلام از واجبات غیر رکنی است. بنابراین اگر سهواً اضافه یا ترک شود، نماز باطل نمی شود.

مسأله ۲۹۷) اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری هم که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند، مانند پشت کردن به قبله، انجام نداده است، باید سلام را بگوید و نمازش صحیح است.

 

۹. ترتیب

مسأله ۲۹۸) نمازگزار باید نماز را به ترتیبی که گفته شد انجام دهد و هر یک از اجزاء آن را در جای خود به جا آورد، بنابراین اگر عمداً این ترتیب را رعایت نکند، مانند اینکه سوره را پیش از حمد بخواند یا سجده را پیش از رکوع انجام دهد، نمازش باطل می شود.

مسأله ۲۹۸) اگر رکنی را فراموش کند و بعد از وارد شدن در رکن بعدی یادش بیاید؛ مانند اینکه دو سجده را فراموش کند و در رکوع رکعت بعد یادش بیاید، نمازش باطل است.

مسأله ۳۰۰) اگر رکنی را فراموش کند و جزء بعد را که رکن نیست انجام دهد و پیش از وارد شدن به رکن بعدی یادش بیاید، باید آن رکن را به جا آورد و سپس آنچه را اشتباهاً پیش از آن انجام داده، دوباره انجام دهد؛ مانند اینکه بعد از خواندن تشهد یادش بیاید که دو سجده را فراموش کرده است، باید بعد از انجام دو سجده، دو باره تشهد را بگوید.

مسأله ۳۰۱) اگر جزئی را که رکن نیست فراموش کند و پس از وارد شدن در رکن بعدی یادش بیاید؛ مانند اینکه حمد را فراموش کند و در رکوع متوجه شود که حمد را نخوانده است، نمازش صحیح است و نمی تواند برگردد و حمد را بخواند.

مسأله ۳۰۲) اگر جزئی را که رکن نیست فراموش کند و جزء بعد را که رکن نیست انجام دهد و پیش از وارد شدن به رکن بعدی یادش بیاید؛ مانند اینکه حمد را فراموش کند و سوره را بخواند و پیش از رفتن به رکوع متوجه شود، باید ابتدا آنچه را فراموش کرده (حمد) بخواند و پس از آن جزئی را که اشتباهاً جلوتر خوانده (سوره) دوباره بخواند.

 

۱۰. موالات

مسأله ۳۰۳) نمازگزار باید اجزای نماز، مانند رکوع، سجده، تشهد و غیر اینها را پیدرپی به جا آورد و بین آنها فاصله طولانی و غیر متعارف نیندازد، به این امر موالات گفته می شود. بنابراین اگر بین اجزای نماز به قدری فاصله شود که در نظر بیننده از حالت نماز خواندن خارج شود، نماز باطل است.

مسأله ۳۰۴) اگر میان کلمه ها یا حروف یک کلمه سهواً فاصله غیر متعارف بیندازد ولی طوری نباشد که صورت نماز از بین برود، و هنگامی متوجه شود که وارد رکن بعد از آن شده باشد، نماز صحیح است و تکرار آن کلمات و جملات لازم نیست ولی اگر پیش از وارد شدن در رکن بعدی متوجه شود، باید برگردد و آنها را دوباره بخواند.

مسأله ۳۰۵) طولانی کردن ذکر رکوع و سجود یا خواندن سوره های طولانی، موجب از بین رفتن موالات نمی شود.

 

قنوت

مسأله ۳۰۶) مستحب است در رکعت دوم همه نمازهای واجب و مستحب، پس از پایان حمد و سوره و پیش از رکوع، دست ها را به دعا برداشته و دعا بخواند؛ این عمل را «قنوت» می نامند.

مسأله ۳۰۷) در نماز جمعه هر رکعت یک قنوت دارد، که در رکعت اول، پیش از رکوع و در رکعت دوم بعد از رکوع می باشد.

مسأله ۳۰۸) در نماز عید فطر و قربان، رکعت اول پنج قنوت و رکعت دوم چهار قنوت دارد.

مسأله ۳۰۹) در قنوت می توان هر ذکر یا دعا یا آیه ای از قرآن را خواند و حتی می توان به یک «صلوات» یا «سُبْحَانَ اللهِ» یا «بِسْمِ اللهِ» یا «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» اکتفا کرد ولی بهتر است دعاهایی خوانده شود که در قرآن آمده است، مانند «رَبَّنا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذابَ النَّار»، یا ذکرها و دعاهایی که از معصومین (علیهم السّلام) نقل شده است، مانند ذکر: «لا اِلَهَ اِلاّ اللهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ، لا اِلهَ اِلاّ اللهُ العَلِیُّ العَظِیمُ، سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْاَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ العَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ العَالَمینَ».

مسأله ۳۱۰) دعا کردن و استغفار و طلب حاجت به زبان فارسی یا هر زبان دیگری در قنوت جایز است.

مسأله ۳۱۱) بلند خواندن قنوت مستحب است ولی در نماز جماعت اگر امام جماعت صدای ماموم را بشنود؛ این استحباب وجود ندارد.

 

تعقیب نماز

مسأله ۳۱۲) پس از تمام شدن نماز، مستحب است که نمازگزار دعا یا ذکر یا قرآن بخواند، این عمل را تعقیب نماز می نامند و بهتر است که در همان حال که رو به قبله نشسته و با وضو یا غسل یا تیمم است، انجام دهد.

مسأله ۳۱۳) تعقیب نماز لازم نیست به زبان عربی باشد ولی بهتر است دعاها و ذکرهائی را بخواند که از معصومین (علیهم السلام) رسیده است و از جمله بهترین آنها، ذکری است که به تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) معروف است که عبارت است از: ۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳مرتبه سبحان الله. در کتاب های دعا تعقیباتی با مضامین عالی و عبارات زیبا از معصومین (علیهم السلام) نقل شده است.

مسأله ۳۱۴) مستحب است نمازگزار پس از نماز، سجده شکر به جا آورد؛ یعنی به قصد شکر همه نعمت ها و نعمت توفیق بر نماز، پیشانی را بر زمین بگذارد و بهتر آن است که سه مرتبه یا بیشتر بگوید: «شُکْراً لِلّه».

 

ترجمۀ نماز

مسأله ۳۱۵) شایسته است که نمازگزار، الفاظ و ذکرهای نماز را با توجه به معنای آن و با خشوع و حضور قلب بر زبان بیاورد تا از فرصت نماز، برای پاکیزه شدن روح و نزدیک شدن دل به خدای بزرگ و مهربان بهره ببرد.

مسأله ۳۱۶) ترجمه سوره حمد اینگونه است:
* بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ: «به نام خدا که رحمت و فیض بی دریغ او در دنیا همه انسان ها را در بر می گیرد و رحمت و بخشایش ابدی او به مؤمنان اختصاص دارد».
* اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ: «سپاس و ستایش، مخصوص خدا است که پروردگار همه جهانیان است».
* اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ: «آن که رحمان است (بخشندگی و فضل او در دنیا شامل همه انسان ها است) و رحیم است (بخشایش و فضل ابدی او ویژه مؤمنان است)».
* مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ : «آن که دارنده و صاحب اختیار روز جزا (قیامت) است».
* اِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعینُ: «فقط تو را بندگی می کنیم و فقط از تو کمک می طلبیم».
* اِهْدِنَا الصَّراطَ المُسْتَقِیمَ: «ما را به راه راست هدایت کن».
* صِراطَ الَّذِیْنَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ: «به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (نور معرفت خود را بر دل آنان تاباندی)».
* غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَاالضَّالِّینَ: «آنان که به غضب تو گرفتار نشدند و به گمراهی دچار نشدند. (یعنی پس از نعمت بزرگی که به آنان بخشیدی، ناسپاسی و عصیان نکردند تا موجب غضب تو و گمراهی خود شوند)».

مسأله ۳۱۷) ترجمه سوره توحید اینگونه است:
* بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ: قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ: «بگو اوست خدای یکتا».
* اَللهُ الصَّمَدُ: «خدا بی نیاز است و همگان روی نیاز به او دارند.»
* لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ: «فرزند ندارد و فرزند کسی نیست».
* وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ: «و هیچ کس همتای او نیست».

مسأله ۳۱۸) ترجمه ذکرهای رکوع و سجود و برخی از ذکرهای مستحب عبارتند از:
* سُبْحَانِ اللهِ: «پاک و منزه است خدا».
* سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِه: «پاک و منزه است پروردگار من که بزرگ است و او را ستایش می کنم».
* سُبْحانَ رَبِّیَ الْاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ: «پاک و منزه است پروردگار من که برترین است و او را ستایش می کنم».
* سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ: «عنایت خدا متوجه آن کسی باد که او را ستایش می کند».
* اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ: «از خدا که پروردگار من است آمرزش می خواهم و به او باز می گردم».
* بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ: «با اراده و نیروی خدا است که بر می خیزم و می نشینم».

مسأله ۳۱۹) ترجمه ذکرهای قنوت بدین شرح است:
* رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً: «پروردگارا! به ما عطا کن نیکی در دنیا و نیکی در آخرت را».
* وَ قِنَا عَذَابَ النَّار: «و ما را از عذاب آتش دور نگهدار».
* لا اِلَهَ اِلاَّ اللهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ: «نیست معبودی به جز خدای بردبار و بخشنده».
* لا اِلَهَ اِلاَّ اللهُ العَلِیُّ العَظیمُ: «نیست معبودی به جز خدای والا و بزرگ».
* سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ: «پاک و منزه است خدا که پروردگار هفت آسمان است».
* وَرَبِّ الاَرَضیْنَ السَّبْعِ: «و پروردگار هفت زمین است».
* وَمَا فِیْهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ: «و پروردگار هر چیزی است که در آنها یا بین آنها است».
* وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ: «و پروردگار عرش بزرگ است».
* وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: «و ستایش و سپاس مخصوص خداست که پروردگار جهانیان است».

مسأله ۳۲۰) ترجمه تسبیحات اربعه عبارت است از:
* سُبْحانَ اللهِ : «پاک و منزه است خدا».
* وَالحَمْدُ لِلهِ: «و سپاس و ستایش مخصوص خداست».
* وَ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ: «و هیچ معبودی به جز خدا نیست».
* وَ اللهُ اَکْبَرُ: «و خدا بزرگ تر است».

مسأله ۳۲۱) ترجمه تشهد و سلام بدین شرح است:
* اَلْحَمْدُ لِلهِ: «سپاس و ستایش مخصوص خداست».
* اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ: «گواهی می دهم هیچ معبودی به جز خدا وجود ندارد».
* وَحْدَهُ لاَ شَریکَ لَهُ: «یکتا و بی شریک است».
* وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: «و گواهی می دهم که محمد بنده و فرستاده خداست».
* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ: «خداوندا! درود و رحمت فرست بر محمد و آل محمد».
* وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ: «و شفاعت او را قبول و درجه او را بلند فرما».
* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ: «درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای پیامبر!».
* اَلسَّلامُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصَّالِحینَ: «درود بر ما و بر بندگان شایسته خدا».
* اَلسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ: «درود و رحمت و برکات خداوند بر شما (مؤمنان – فرشتگان) باد».

 

مبطلات نماز (چیزهائی که نماز را باطل می کند)

مسأله ۳۲۲) مبطلات نماز عبارتند از:
۱. از بین رفتن یکی از شرایطی که باید در حال نماز رعایت شود؛
۲. باطل شدن وضو یا غسل؛
۳. رو گرداندن از قبله؛
۴. حرف زدن؛
۵. خندیدن؛
۶. گریه کردن؛
۷. به هم خوردن صورت نماز؛
۸. خوردن و آشامیدن؛
۹. شک هایی که نماز را باطل می کند؛۱
۱۰. کم و زیاد کردن ارکان نماز؛
۱۱. آمین گفتن بعد از حمد؛
۱۲. روی هم گذاشتن دست ها در جلوی بدن (تکتف).

مسأله ۳۲۳) اگر بین نماز، یکی از شرایطی که باید در حال نماز رعایت شود، از بین برود، مانند اینکه در حال نماز متوجه شود مکانش غصبی است، نماز باطل است.

مسأله ۳۲۴) اگر یکی از چیزهایی که وضو یا غسل یا تیمم را باطل می کند در حال نماز پیش بیاید، مانند اینکه در حال نماز به خواب برود یا ادرار و مانند آن از او خارج شود، نماز باطل است.

مسأله ۳۲۵) اگر عمداً صورت یا بدن خود را از قبله برگرداند، به طوری که بتواند سمت راست و چپ خود را به آسانی ببیند، نمازش باطل است و اگر سهواً هم این کار را بکند، بنابر احتیاط واجب نماز باطل است ولی اگر اندکی صورت را به یکی از دو طرف برگرداند، نمازش باطل نمی شود.

مسأله ۳۲۶) اگر در نماز عمداً حرف بزند؛ حتی اگر یک کلمه باشد، نماز باطل است.

مسأله ۳۲۷) صداهایی که بر اثر سرفه و عطسه و صاف کردن حنجره از انسان صادر می شود، حتی اگر از آن حرف تولید شود، نماز را باطل نمی کند.

مسأله ۳۲۸) اگر کلمه ای را با قصد ذکر بگوید، مانند اینکه بگوید: «الله اکبر» و موقع گفتن آن، صدا را بلند کند تا مطلبی را به دیگری بفهماند، اشکال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه مطلبی را به کسی بفهماند ذکری بگوید؛ اگرچه قصد ذکر هم داشته باشد، نماز باطل می شود.

مسأله ۳۲۹) انسان در حال نماز نباید به دیگری سلام کند ولی اگر کسی به او سلام کرد واجب است جواب او را بدهد و باید به گونه ای جواب دهد که کلمه سلام مقدم باشد؛ مانند اینکه بگوید: “سلام علیکم” یا “السلام علیکم” و نباید “علیکم السلام” بگوید.

مسأله ۳۳۰) اگر شخصی به گروهی سلام کند و بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَیکُم جَمِیعاً» و یکی از آنها مشغول نماز باشد، چنانچه فرد دیگری جواب وی را بدهد، نمازگزار نباید جواب سلام را بدهد.

مسأله ۳۳۱) جواب سلام کودک ممیز همانند افراد بالغ واجب است.

مسأله ۳۳۲) جواب سلام واجب فوری است و اگر کسی به هر دلیلی به اندازه ای تأخیر بیاندازد که جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در حال خواندن نماز باشد، نباید جواب سلام را بدهد و در غیر نماز هم جواب دادن واجب نیست و در صورت شک در مقدار تأخیر نیز، حکم همین است و چنانچه تأخیر انداختن جواب سلام عمدی باشد، معصیت کرده است.

مسأله ۳۳۳) اگر هنگام سلام کردن به نمازگزار به جای «سَلامٌ عَلَیکُم» از لفظ «سلام» استفاده شود، در صورتی که عرفاً به آن تحیت و سلام گفته شود، جواب دادن واجب است و بنابر احتیاط به همان صورت هایی که گفته شد، جواب بدهد.

مسأله ۳۳۴) خنده عمدی و با صدا (قهقهه) نماز را باطل می کند، اما خنده سهوی یا بدون صدا، نماز را باطل نمی کند.

مسأله ۳۳۵) نمازگزاری که نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد، اگر از شدت خنده درونی، صورتش سرخ شود یا بدنش بلرزد، تا زمانی که صورت نماز به هم نخورده، نمازش صحیح است.

مسأله ۳۳۶) گریه با صدا و عمدی برای امور دنیوی نماز را باطل می کند ولی اگر از ترس خداوند یا برای امور اخروی باشد، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است.

مسأله ۳۳۷) انجام کارهایی که صورت نماز را به هم می زند؛ مانند کف زدن و به هوا پریدن؛ چه عمدی باشد یا سهوی، نماز را باطل می کند.

مسأله ۳۳۸) هرگاه نمازگزار در حال نماز برای فهماندن مطلبی به کسی و یا در جواب سؤال او، مختصری دست یا چشم و ابرو را حرکت دهد به گونه ای که با استقرار و آرامش و یا صورت نماز منافات نداشته باشد، نماز باطل نمی شود.

مسأله ۳۳۹) بستن چشم ها در نماز اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند، گرچه در غیر رکوع مکروه است.

مسأله ۳۴۰) مکروه است نمازگزار بعد از قنوت دست ها را به صورت بکشد، ولی نماز باطل نمی شود.

مسأله ۳۴۱) خوردن و آشامیدن در حال نماز، نماز را باطل می کند چه کم باشد چه زیاد. ولی فرو دادن خرده های غذا که در گوشه و کنار دهان باقی مانده یا مکیدن شیرینی قند و شکری که اندکی از آن در دهان هست، موجب بطلان نماز نمی شود. همچنین اگر سهواً یا از روی فراموشی چیزی بخورد یا بیاشامد به شرطی که از صورت نمازگزار خارج نشود نماز باطل نمی شود.

مسأله ۳۴۲) اگر نمازگزار، عمداً یا سهواً رکنی از نماز را کم یا زیاد کند یا عمداً یکی از واجبات غیر رکنی نماز را کم یا زیاد کند، نمازش باطل می شود.

مسأله ۳۴۳) گفتن «آمین» بعد از قرائت سوره حمد جایز نیست و موجب بطلان نماز می شود؛ ولی اگر به خاطر تقیه باشد، اشکال ندارد. همچنین دست به سینه ایستادن در حال نماز (روی هم گذاشتن دست ها در جلوی بدن) اگر با این قصد باشد که این عمل جزء نماز است، نماز را باطل می کند و احتیاط واجب آن است که بدون این قصد هم آن را انجام ندهد.

مسأله ۳۴۴) قطع نمازِ واجب بدون عذر جایز نیست.

مسأله ۳۴۵) اگر حفظ جان یا مالی که نگه داری آن واجب است، بدون قطع نماز ممکن نباشد، باید نماز را رها کرد و به طور کلی برای جلوگیری از مخاطرات جانی و مالی که قابل توجه و اهتمام نمازگزار است، شکستن نماز جایز است.


۱. در بخش شکیات بیان می‌ شود.

 

شکیّات نماز

مسأله ۳۴۶) شک۱ در نماز بر سه قسم است:
‌أ. شک در اصل نماز؛
‌ب. شک در اجزای نماز؛
‌ج. شک در رکعات نماز؛


۱. شک به معنای تردید میان دو یا چند چیز به طور مساوی است به‌ گونه‌ ای که هیچ‌ یک بر دیگری ترجیح ندارد و اگر یک طرف بر دیگری رجحان و مزیّتی داشته باشد، طرف برتر، “ظن” (گمان) و طرف ضعیف‌ تر “وهم” نامیده می‌ شود.

الف) شک در اصل نماز

مسأله ۳۴۷) اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شک کند که نماز خوانده یا نه، یا گمان کند که نخوانده، لازم نیست نماز را بخواند. اما اگر پیش از پایان وقت نماز، شک کند که نماز خوانده یا نه، باید نماز را بخواند بلکه در صورت گمان به خواندن نیز باید آن را بخواند.

 

ب) شک در اجزای نماز

مسأله ۳۴۸) اگر کسی در حال نماز شک کند یکی از کارهای واجب نماز را انجام داده یا نه، چنانچه وارد جزء بعدی نشده باشد، باید آن را به جا آورد و اگر وارد جزء بعدی (هرچند جزء مستحب) شده باشد، به شک خود اعتنا نکند.

مسأله ۳۴۹) اگر قبل از شروع در قرائت (حتی جمله «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم») شک کند تکبیره الاحرام را گفته یا نه، باید آن را بگوید.

مسأله ۳۵۰) اگر شک کند سوره حمد را خوانده است یا نه، چنانچه وارد جزء بعد (هرچند جزء مستحب؛ مانند «الحمد لله رب العالمین») نشده، باید آن را بخواند.

مسأله ۳۵۱) اگر شک کند سوره را خوانده یا نه، چنانچه وارد جزء بعد نشده باشد، باید آن را به جا آورد و اگر وارد رکوع یا قنوت یا ذکرهای مستحبی بعد از سوره شده باشد، به شک خود اعتنا نکند.

مسأله ۳۵۲) اگر قبل از خم شدن برای سجده، شک کند رکوع را انجام داده یا نه، باید رکوع را به جا آورد.

مسأله ۳۵۳) اگر قبل از برخاستن برای رکعت دوم و چهارم یا قبل از شروع تشهد، شک کند یک سجده به جا آورده یا دو سجده، باید یک سجده دیگر انجام دهد. همچنین اگر در حال برخاستن (قبل از ایستادن کامل) شک کند، باید سجده را به جا آورد.

مسأله ۳۵۴) اگر قبل از برخاستن شک کند تشهد را خوانده یا نه، باید آن را بخواند اما اگر در حال برخاستن شک کند آن را به جا آورده یا نه، نباید اعتنا کند و نیز اگر جزء بعد را شروع کرده باشد (هرچند جزء مستحب) نباید اعتنا کند.

مسأله ۳۵۵) اگر شک کند سلام نماز را گفته یا نه، چنانچه مشغول تعقیب نماز یا مشغول نماز دیگری شده، یا به سبب کاری که نماز را به هم می زند؛ مانند روبرگرداندن از قبله، از حال نماز خارج شده، نباید به شکش اعتنا کند و اگر پیش از انجام این کارها شک کند، باید سلام را بگوید.

مسأله ۳۵۶) اگر در حال خواندن آیه ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه، یا وقتی آخر آیه را می خواند، شک کند که ابتدای آیه را خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.

مسأله ۳۵۷) اگر پس از انجام یکی از کارهای نماز، شک کند که آن را صحیح به جا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند، هر چند وارد جزء بعد نشده باشد.

مسأله ۳۵۸) اگر در یکی از اجزای نماز پیش از وارد شدن به جزء بعدی، شک کند و آن را انجام دهد، سپس معلوم شود که آن را دوبار به جا آورده، چنانچه آن جزء از ارکان نماز نباشد، نمازش باطل نیست.

مسأله ۳۵۹) اگر پس از ورود به جزء بعدی در انجام جزء قبل شک کند و به شک خود اعتنا نکند، سپس متوجه شود که آن جزء را به جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده، باید آن را به جا آورد و آنچه را اشتباهی پیش از آن خوانده، دوباره بخواند و اگر مشغول رکن بعد شده، چنانچه جزء ترک شده، رکن باشد، نمازش باطل است و اگر غیر رکن باشد، نمازش صحیح است و درصورتی که جزء ترک شده یک سجده یا تشهد باشد، باید پس از نماز، قضای سجده و بنابر احتیاط واجب، قضای تشهد را به جا آورد و سپس دو سجده سهو نیز انجام دهد.

 

ج) شک در رکعات نماز

مسأله ۳۶۰) اگر در تعداد رکعات نماز شک کند، مانند اینکه نداند سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید ابتدا کمی فکر کند، اگر یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا کرد، مطابق همان نماز را ادامه دهد و نمازش صحیح است و اگر یقین یا گمان به یک طرف پیدا نکرد، طبق احکامی که بیان می شود، عمل کند.

مسأله ۳۶۱) شک در رکعات نماز بر دو قسم است:
۱. شک هایی که نماز را باطل می کند (شک های مبطل).
۲. شک هایی که نماز را باطل نمی کند (شک های صحیح).

 

۱. شک های مُبطِل

مسأله ۳۶۲) شک در شماره رکعت های نماز در موارد زیر نماز را باطل می کند:
۱. شک در نمازهای واجب دو رکعتی، مانند نماز صبح و نماز مسافر ولی شک در شماره رکعت های نماز احتیاط دو رکعتی باطل کننده نیست.)
۲. شک در نماز مغرب؛
۳. شک در نمازهای چهار رکعتی که یک طرف شک، عدد یک باشد؛ مانند شک بین یک و دو یا شک بین یک و سه؛
۴. شک در نمازهای چهار رکعتی قبل از تمام شدن سجده دوم که یک طرف شک عدد دو و طرف دیگر بیشتر از دو باشد، مانند شک بین دو و سه یا بین دو و چهار؛
۵. شک در شماره رکعت های نماز به گونه ای که نداند چند رکعت خوانده است؛

مسأله ۳۶۳) اگر یکی از شک هایی که نماز را باطل می کند، برای نمازگزار پیش آید، بنابر احتیاط نمی تواند بلافاصله نماز را رها کند؛ بلکه باید قدری فکر کند تا شک پابرجا شود (یعنی یقین یا گمان به یک طرف پیدا نکند) آنگاه می تواند نماز را رها کند.

 

۲. شک های صحیح

مسأله ۳۶۴) اگر در شماره رکعت های نماز چهار رکعتی شک کند و پس از فکر کردن یقین یا گمان به یک طرف پیدا کند، باید مطابق همان، نماز را ادامه دهد و نماز صحیح است و در صورتی که گمان به یک طرف پیدا نکند، طبق احکامی که بیان می شود عمل کند:
۱. اگر بعد از سر برداشتن از سجده دوم شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که سه رکعت خوانده و یک رکعت دیگر نیز بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته (به دستوری که بعداً بیان می شود) به جا آورد.
۲. اگر بعد از سر برداشتن از سجده دوم، شک کند دو رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید بنا بگذارد که چهار رکعت خوانده و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.
۳. اگر بعد از سجده دوم شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت یا چهار رکعت، باید بنا بگذارد که چهار رکعت خوانده و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته به جا آورد.۱
۴. اگر هر جای نماز، شک کند سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید بنا بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و پس از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نشسته به جا آورد.
۵. اگر پس از سجده دوم، شک کند چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، باید بنا بر چهار رکعت بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو (که دستور آن خواهد آمد) به جا آورد.
۶. اگر در حال قیام، شک کند چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، باید (بدون انجام دادن رکوع) بنشیند و تشهد بخواند و سلام دهد و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته به جا آورد.۲

مسأله ۳۶۵) هنگامی که یکی از شک های صحیح برای نمازگزار پیش آید، چنانچه گفته شد، ابتدا باید کمی فکر کند و آنگاه اگر شکش باقی ماند، باید به وظیفه ای که گفته شد، عمل کند.

مسأله ۳۶۶) اگر یکی از شک های صحیح برای نمازگزار پیش آید، نباید نماز را رها کند. اگر چنین کند، گناه کرده است و اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند؛ مانند رو گرداندن از قبله، نماز را از سر گیرد، نماز دومش هم باطل است ولی اگر نماز دوم بعد از انجام یکی از مبطلات نماز باشد، نماز دوم صحیح است.

مسأله ۳۶۷) اگر یکی از شک هایی که نماز احتیاط برای آنها واجب است پیش آید، چنانچه پس از نماز بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را از سر بگیرد، معصیت کرده است و اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند، نماز را از سر بگیرد، نماز دوم هم باطل است و اگر بعد از انجام یکی از مبطلات نماز، مشغول نماز شود، نماز دوم صحیح است.

مسأله ۳۶۸) حکم «گمان» در رکعت های نماز، مانند یقین است. یعنی هنگامی که مردّد می شود که مثلاً سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، اگر گمانش به یک طرف بیشتر است باید مطابق آن عمل کند و نمازش صحیح است.

مسأله ۳۶۹) اگر در ابتدا گمانش به یک طرف شک بیشتر باشد، سپس هر دو طرف در نظر او مساوی شود، باید به دستور شک عمل کند و در صورتی که ابتدا دو طرف در نظر او مساوی باشد و بنا بگذارد که طبق وظیفه اش عمل کند، سپس گمانش به طرف دیگر برود، باید طبق گمانش عمل کرده و نماز را تمام کند.


۱. قبلاً بیان شدکه اگر یکی از این سه شک پیش از تمام شدن سجده دوّم پیش آید، نماز باطل است.
۲. موارد دیگری از شک ­های صحیح نیز وجود دارد که در کتاب های مفصل فقهی آمده و کمتر مورد ابتلا است.

 

نماز احتیاط

مسأله ۳۷۰) کسی که نماز احتیاط بر او واجب است، باید بعد از سلام نماز (بدون آنکه از حالت نماز خارج شود) فوراً نیّت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید، سپس حمد را (بدون سوره) بخواند و به رکوع رود و دو سجده به جا آورد، سپس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، پس از سجده ها تشهد بخواند و سلام دهد. اما اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، باید بعد از انجام سجده ها، یک رکعت دیگر مانند رکعت اوّل به جا آورد و آنگاه تشهد بخواند و سلام دهد.

مسأله ۳۷۱) نماز احتیاط، سوره و قنوت ندارد و نیّت آن نباید به زبان آورده شود و احتیاط واجب آن است که سوره حمد؛ حتی «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» آهسته خوانده شود.

مسأله ۳۷۲) اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد که نمازش درست بوده، لازم نیست نماز احتیاط را بخواند. همچنین اگر در بین نماز احتیاط متوجه شود، واجب نیست آن را تمام کند.

 

شک های غیر معتبر

مسأله ۳۷۳) شک هایی که اعتبار ندارند و نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است:
۱. شک در چیزی که محل آن گذشته است؛
۲. شک بعد از سلام؛
۳. شک بعد از وقت نماز؛
۴. شک امام و مأموم؛
۵. شک کثیر الشک؛
۶. شک در نمازهای مستحبی.

 

۱. شک در چیزی که محل آن گذشته است

مسأله ۳۷۴) اگر بین نماز شک کند یکی از کارهای واجب نماز را انجام داده یا نه، اگر وارد جزء بعدی شده باشد، نباید به آن شک اعتنا کند؛ مانند اینکه در رکوع شک کند حمد را خوانده یا نه.۱


۱. احکام این قسم، در بحث شک در اجزای نماز بیان شد.

۲. شک بعد از سلام نماز

مسأله ۳۷۵) اگر بعد از سلام نماز شک کند نمازش صحیح بوده یا نه، مانند اینکه شک کند رکوع انجام داده یانه، یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، به شک خود اعتنا نکند و بنا بگذارد که نمازش را صحیح انجام داده است؛ یعنی در مورد اوّل، بنا بگذارد رکوع را انجام داده و در مورد دوم بنا بگذارد چهار رکعت خوانده است.

مسأله ۳۷۶) اگر پس از سلام نماز در رکعات نماز شک کند؛ ولی هر دو طرف شک، موجب بطلان نماز باشد؛ مانند اینکه پس از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت، نماز باطل است.

 

۳. شک بعد از گذشتن وقت نماز

مسأله ۳۷۷) اگر بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.

 

۴. شک امام و مأموم

مسأله ۳۷۸) اگر امام جماعت در شماره رکعت ها شک کند؛ مانند اینکه شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، چنانچه مأموم، یقین یا گمان داشته باشد که چهار رکعت خوانده و به امام بفهماند که چهار رکعت خوانده است، امام باید نماز را تمام کند و خواندن نماز احتیاط لازم نیست. همچنین اگر امام یقین یا گمان داشته باشد که چند رکعت خوانده است و مأموم در شماره رکعت های نماز شک کند نباید به شک خود اعتنا کند.

 

۵. شک کثیرالشک

مسأله ۳۷۹) کسی که معمولاً در یک نماز سه بار شک می کند، یا معمولاً در سه نماز پشت سر هم، حداقل یک بار شک می کند، اگر زیاد شک کردن او به خاطر حادثه ای که موجب ترس یا غضب یا پریشانی حواس است، نباشد کثیرالشک است و نباید به شک خود اعتنا کند.

مسأله ۳۸۰) کثیر الشک، اگر در به جا آوردن کاری شک کند، در صورتی که انجام آن کار نماز را باطل نمی کند، باید بنا بگذارد که آن را به جا آورده است؛ مانند اینکه شک کند که سجده کرده است یا نه، باید بنا بگذارد که سجده کرده است و چنانچه انجام آن کار نماز را باطل می کند، باید بنا بگذارد که آن را انجام نداده است؛ مانند اینکه شک کند که یک رکوع کرده یا بیشتر، چون زیاد شدن رکوع، نماز را باطل می کند، باید بنا بگذارد که یک رکوع کرده است.

مسأله ۳۸۱) کسی که فقط در یک جزء نماز زیاد شک می کند، در همان مورد حکم کثیر الشک را دارد و چنانچه در جزءهای دیگر نماز شک کند، باید مطابق وظیفه افراد معمولی عمل کند؛ مانند کسی که در انجام سجده زیاد شک می کند، اگر در به جا آوردن رکوع شک کند، باید به دستور آن شک عمل کند، یعنی اگر ایستاده است، رکوع را به جا آورد و اگر به سجده رفته است، اعتنا نکند.

مسأله ۳۸۲) کسی که در نماز مخصوصی؛ مانند نمازهای جهریّه۱ زیاد شک می کند، اگر در نماز دیگری مانند نماز اخفاتی۲ شک کند، باید به دستور شک رفتار کند.

مسأله ۳۸۳) کسی که هنگام خواندن نماز در مکان خاصی زیاد شک می کند، اگر در مکان دیگری نماز بخواند و شک کند، باید به دستور شک عمل کند.

مسأله ۳۸۴) اگر انسان نداند کثیرالشک شده یا نه، حکم کثیر الشک را ندارد و باید به دستور شک عمل کند و کثیرالشک تا وقتی یقین نکند که به حال معمولی مردم برگشته، نباید به شک خود اعتنا کند.


۱. نمازهایی که در آن حمد و سوره بلند خوانده می شود.
۲ . نمازهایی که در آن حمد و سوره آهسته خوانده می شود.

۶. شک در نمازهای مستحبی

مسأله ۳۸۵) اگر در شماره رکعت های نماز مستحبی شک کند، مخیر است که بنا را بر طرف کمتر بگذارد یا بیشتر؛ مگر آنکه طرف بیشتر موجب بطلان نماز شود که در این صورت بنا را بر طرف کمتر می گذارد؛ مانند اینکه در نافله صبح شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است و اگر شک کند یک رکعت خوانده یا دو رکعت، به هر طرف شک عمل کند، نمازش صحیح است.

مسأله ۳۸۶) اگر در یکی از اجزای نماز مستحبی شک کند، خواه رکن باشد یا غیر رکن، چنانچه از محل آن نگذشته باشد، باید آن را به جا آورد و اگر محل آن گذشته باشد، به شک خود اعتنا نکند.

مسأله ۳۸۷) زیاد شدن رکن، نماز مستحبی را باطل نمی کند ولی کم شدن آن بنابر احتیاط واجب نماز را باطل می کند، پس اگر یکی از اجزای نافله را فراموش کند و وقتی یادش بیاید که به رکن بعد از آن مشغول شده، باید ابتدا آن جزء را انجام دهد و دوباره آن رکن را به جا آورد؛ مانند اینکه اگر در بین رکوع یادش بیاید که سوره را نخوانده، باید برگردد و سوره را بخواند و دوباره به رکوع برود.

 

سجده سهو

مسأله ۳۸۸) نمازگزار باید در سه مورد، بعد از سلام نماز دو سجده سهو (طبق دستوری که بیان می شود) به جا آورد:
۱. بین نماز، سهواً حرف بزند.
۲. در نماز چهار رکعتی، بعد از سجده دوم، شک کند چهار رکعت خوانده است یا پنج رکعت.
۳. تشهد را فراموش کند.
در دو مورد هم بنا بر احتیاط واجب باید دو سجده سهو به جا آورد:
۴. یک سجده را فراموش کند.
۵. در جایی که نباید سلام نماز را بگوید، سهواً سلام دهد.

مسأله ۳۸۹) احتیاط مستحب است که برای هر زیادی و نقصی (غیر از موارد مذکور) که سهواً در نماز پیش می آید و بعد از محل آن متوجه می شود دو سجده سهو به جا آورد؛ مانند اینکه سهواً تسبیحات اربعه را نگوید و در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید.

 

کلام سهوی

مسأله ۳۹۰) اگر ناخواسته یا به خیال اینکه نماز تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو به جا آورد.

مسأله ۳۹۱) برای حرفی که از آه کشیدن و سرفه پدید می آید، سجده سهو واجب نیست؛ ولی اگر مثلاً ناخواسته «آخ» یا «آه» بگوید، باید سجده سهو به جا آورد.

مسأله ۳۹۲) اگر کلمه ای را که غلط خوانده، دوباره به طور صحیح بخواند، برای دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نیست.

مسأله ۳۹۳) اگر در نماز سهواً چندین کلمه حرف بزند، اما طوری باشد که تمام آنها، یک بار حرف زدن به حساب آید، دو سجده سهو کافی است.

 

سلام بی جا

مسأله ۳۹۴) اگر در جایی که نباید سلام نماز را بگوید، سهواً بگوید: «السلام علینا و علی عباد اللَّه الصالحین» یا بگوید: «السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»، بنابر احتیاط واجب باید دو سجده سهو به جا آورد؛ ولی اگر سهواً مقداری از سلام را بگوید، احتیاط مستحب آن است که دو سجده سهو به جا آورد.

مسأله ۳۹۵) اگر در جایی که نباید سلام دهد، سهواً هر سه سلام را بگوید، به جا آوردن دو سجده سهو کافی است.

 

سجده یا تشهد فراموش شده

مسأله ۳۹۶) اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید، باید فوراً بنشیند و سجده یا تشهد را به جا آورد.

مسأله ۳۹۷) اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند و در رکوع رکعت بعد یا بعد از آن متوجه شود، باید بعد از سلام نماز، سجده را و بنابر احتیاط واجب تشهد را قضا کند و بعد از آن برای تشهد دو سجده سهو و برای سجده نیز بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو انجام دهد.

 

دستور سجده سهو

مسأله ۳۹۸) برای سجده سهو، باید بعد از سلام نماز، فوراً به نیّت سجده سهو، پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنابر احتیاط بگوید: «بسم اللَّه و باللَّه، السلام علیک ایها النّبیُّ و رحمه اللَّه و برکاته» سپس سر از سجده بردارد و دوباره به سجده رود و ذکر را تکرار کند و پس از آن تشهد بخواند و سلام دهد.

 

احکام سجده سهو

مسأله ۳۹۹) اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً به جا نیاورد، گناه کرده و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد و اگر سهواً به جا نیاورده باشد، هر وقت که یادش آمد، باید فوراً انجام دهد و در هر صورت لازم نیست نماز را دوباره بخواند.

 

قضای سجده و تشهد فراموش شده

مسأله ۴۰۰) اگر یکی از کارهای واجب نماز که رکن نیست، سهواً ترک شود، نماز باطل نمی شود و قضای آن هم لازم نیست؛ مگر در سجده و بنابر احتیاط واجب در تشهد که باید قضای آن دو بعد از نماز انجام شود.

مسأله ۴۰۱) اگر یکی از سجده ها را سهواً ترک کند و در رکوع رکعت بعد یا بعد از آن بفهمد، باید پس از نماز، قضای آن را به جا آورد.

مسأله ۴۰۲) اگر تشهد را فراموش کند و در رکوع رکعت بعد یا پس از آن متوجه شود، نمازش باطل نیست؛ ولی بنابر احتیاط واجب باید پس از سلام نماز، قضای آن را به جا آورد.

مسأله ۴۰۳) در قضای سجده و تشهدی که بعد از نماز به جا می آورند، باید تمام شرایط نماز؛ مانند پاک بودن بدن و لباس، رو به قبله بودن و سایر شرایط، رعایت شود.

مسأله ۴۰۴) کسی که پس از سلام نماز، قضای تشهد را به جا می آورد، لازم نیست بعد از قضای تشهد، سلام بدهد و کسی هم که قضای سجده را به جا می آورد لازم نیست که بعد از آن تشهد و سلام را بگوید.

مسأله ۴۰۵) اگر در فاصله بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد، یکی از مبطلات نماز را انجام دهد، مانند اینکه روی از قبله برگرداند، باید قضای سجده و تشهد را به جا آورد و نمازش صحیح است.

مسأله ۴۰۶) کسی که باید سجده یا تشهد را قضا کند، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود، باید بعد از نماز، اوّل سجده یا تشهد را قضا کند، سپس سجده های سهو را به جا آورد.

 

نماز مسافر

مسأله ۴۰۷) در بین نمازهای واجب یومیه مسافر باید با وجود شرایط قصر، نمازهای چهار رکعتی را دو رکعتی بخواند.

مسأله ۴۰۸) نماز در سفر با هشت شرط قصر میشود، که عبارتند از:
۱. مسافت شرعی؛
۲. قصد پیمودن مسافت شرعی؛
۳. استمرار قصد (منصرف نشدن از قصد مسافت شرعی یا تردید نداشتن در آن)
۴. عبور نکردن از وطن یا تصمیم نداشتن بر ماندن ده روز در بین سفر؛
۵. معصیت نبودن سفر؛
۶. خانه به دوش نبودن؛
۷. شغل نبودن سفر؛
۸. رسیدن به حد ترخص.

 

شرط اول: مسافت شرعی

مسأله ۴۰۹) مسافتی که موجب قصر نماز میشود باید حداقل هشت فرسخ باشد، بنابر این اگر سفری کمتر از این مسافت باشد، نماز قصر نیست.

مسأله ۴۱۰) مسافت شرعی (هشت فرسخ) که موجب قصر نماز می شود (به حسب تحقیقات انجام شده که موجب اطمینان است)، معادل با ۴۱ کیلومتر می باشد.

مسأله ۴۱۱) ملاک محاسبه مسافت شرعی فاصله بین آخر شهر مبدأ و ابتدای شهر مقصد است؛۱ خواه شهر جزو بلاد کبیره باشد خواه نباشد.

مسأله ۴۱۲) اگر مقصد فردی خود شهر نیست بلکه مکان خاص و مستقلی در اطراف شهر است به طوری که از نظر عرف رسیدن به شهر، رسیدن به مقصد حساب نمی شود، بلکه ورود به شهر و عبور از آن، راهی برای رسیدن به مقصد می باشد، مانند برخی دانشگاه ها یا پادگان ها یا بیمارستان هایی که در کنار شهر قرار دارند، در این صورت انتهای مسافت، مکان مورد نظر است، نه ابتدای شهر.

مسأله ۴۱۳) مسافت شرعی که موجب قصر نماز است لازم نیست به صورت امتدادی پیموده شود؛ بلکه اگر تلفیقی هم این مقدار مسافت طی شود؛ موجب قصر نماز می شود.

مسأله ۴۱۴) مسافت امتدادی آن است که فاصله مبدأ تا مقصد یا مقصد تا مبدأ حداقل هشت فرسخ (یعنی ۴۱ کیلومتر) باشد و مسافت تلفیقی آن است که فاصله مبدأ تا مقصد و مقصد تا مبدأ هر کدام کمتر از هشت فرسخ و مجموع مقدار مسافت رفت و برگشت، حداقل هشت فرسخ باشد.

مسأله ۴۱۵) در مسافت تلفیقی مسیر رفت باید حداقل چهار فرسخ (۲۰ کیلومتر و نیم) باشد. بنابر این اگر پنج فرسخ برود و سه فرسخ برگردد، نمازش قصر است. اما اگر سه فرسخ برود و پنج فرسخ برگردد، نمازش تمام است، مگر اینکه مسیر برگشت به تنهایی هشت فرسخ یا بیشتر باشد، که در این صورت نیز نماز از ابتدای سفر قصر است.

مسأله ۴۱۶) در سفر تلفیقی شرط نیست که همان روز یا شب برگردد بلکه اگر چند روز بماند و سپس برگردد تا زمانی که یکی از قواطع سفر (مانند قصد ماندن ده روز) حاصل نشده، نمازش قصر است. همچنانکه در مسافت امتدادی اگر بخواهد قبل از رسیدن به هشت فرسخ (بدون تحقق قواطع سفر) چند روز در مکانی بماند، نمازش قصر است.

مسأله ۴۱۷) اگر مسافت کمتر از چهار فرسخ (مثلاً یک فرسخ و نیم) را چندین بار رفت و آمد کند به طوری که مجموع آن هشت فرسخ یا بیشتر شود، نمازش قصر نمی شود.

مسأله ۴۱۸) مسافری که مقصدهای متعدد دارد، اگر برای رفتن به مقصد بعدی لازم باشد که بخشی از مسیر طی شده را برگردد، در صورتی که از مبدأ تا مقصد نهایی (با لحاظ مقدار مسافتی که مجدداً برای رفتن به مقصد بعدی برگشته)، حداقل هشت فرسخ در مسیر امتدادی یا چهار فرسخ در مسیر تلفیقی باشد (که با برگشت هشت فرسخ یا بیشتر شود)، نماز قصر است؛ هرچند بدون در نظر گرفتن مسافت تکراری کمتر از این مقدار باشد.

مسأله ۴۱۹) چنانچه برای رسیدن به مقصد دو راه وجود داشته باشد که یکی طولانی و حداقل هشت فرسخ، و دیگری کوتاه و کمتر از هشت فرسخ باشد؛ چند صورت متصور است:
۱. اگر از راه طولانی برود، نماز قصر است؛ خواه قصد بازگشت از همان راه را داشته باشد یا نه.
۲. اگر از راه کوتاه برود و آن راه حداقل چهار فرسخ باشد، نماز قصر است؛ خواه قصد بازگشت از همان راه را داشته باشد یا نه.
۳. اگر راه کوتاه کمتر از چهار فرسخ باشد و بخواهد از آن راه برود و از راه طولانی برگردد، نماز قصر است.
۴. اگر راه کوتاه کمتر از چهار فرسخ باشد و بخواهد از آن راه برود و از همان راه نیز برگردد، نماز تمام است.

مسأله ۴۲۰) در فرض مساله قبل اگر هر دو راه کمتر از هشت فرسخ باشد، چنانچه یکی از راه ها حداقل چهار فرسخ باشد و شخص از همین مسیر برود و مجموع رفت و برگشت حداقل هشت فرسخ باشد، نمازش قصر است، در غیر این صورت نماز تمام است.

مسأله ۴۲۱) اگر مسافت هشت فرسخی به صورت دورانی در خارج شهر و بعد از محدوده حد ترخص باشد، چنانچه مقصد خاصی در این مسیر نداشته و فقط حرکت در مسیر، مقصود باشد؛ مانند اینکه برای کنترل وضعیت جاده یا آب بندی کردن خودروی خود، جاده کمربندی خارج شهر را دور می زند، در این صورت مسافت امتدادی محسوب شده و نماز قصر است.


۱. یعنی از آخرین خانه های شهر مبدأ تا اولین خانه شهر مقصد مسافت را حساب می ­کند.

 

راه های ثبوت مسافت شرعی

مسأله ۴۲۲) اگر علم یا اطمینان داشته باشد و یا دو نفر عادل بگویند که سفر او حداقل هشت فرسخ است، باید نماز را قصر بخواند.

مسأله ۴۲۳) شیاع۱ بین مردم اگر موجب علم یا اطمینان به تحقق مسافت شرعی شود، می توان بر اساس آن عمل کرد و نماز را قصر خواند، در غیر این صورت حتی اگر موجب ظن و گمان هم شود، اعتباری ندارد.

مسأله ۴۲۴) اگر کسی به مقدار مسافت شک داشته باشد، در صورتی که تحقیق کردن برای او مشکل نباشد؛ مانند اینکه به کیلومترشمار نگاه کند یا از چند نفر بپرسد، بنابر احتیاط واجب باید تحقیق کند و چنانچه به نتیجه ای نرسد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۲۵) چنانچه مقلد، فتوای مجتهدش را نمی داند، مانند اینکه نمی داند فتوای او در مورد مسافت تلفیقی هم مانند مسافت امتدادی است یا نه، باید نسبت به فتوای مجتهد خود تحقیق کند و اگر نمی تواند یا نمی خواهد تحقیق کند، باید احتیاط کرده و نماز را هم تمام و هم قصر بخواند.

مسأله ۴۲۶) کسی که به دلیل شک در مسافت، وظیفه اش نماز تمام است، اگر برخلاف وظیفه قصر بخواند، نمازی که خوانده، کافی نیست و باید آن را به صورت تمام اعاده کند، البته اگر بعد از نماز بفهمد که وظیفه اش در واقع قصر بوده، چنانچه نمازی را که خوانده با قصد قربت بوده، کافی است و اعاده ندارد.

مسأله ۴۲۷) اگر معتقد است که فاصله مبدأ تا مقصد، به میزان مسافت شرعی است و نماز را قصر بخواند و بعد معلوم شود که کمتر از مسافت بوده است، باید نماز را به صورت تمام در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند.

مسأله ۴۲۸) اگر معتقد است مسافتی را که طی می کند هشت فرسخ نیست و نماز را تمام بخواند، بعد معلوم شود که به مقدار مسافت شرعی است، باید نماز را به صورت قصر در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند.

مسأله ۴۲۹) کسی که قصد دارد به محل معینی برود و شک دارد که تا آنجا به مقدار مسافت شرعی است یا نه و یا معتقد است که مسافت نیست (وظیفه او در هر دو صورت، نمازِ تمام است)، چنانچه بین راه برای او ثابت شود به مقدار مسافت است، از همان جا باید نماز را قصر بخواند و لازم نیست از جایی که علم به مسافت پیدا کرده، تا مقصد، به مقدار مسافت باشد.


۱. شیوع و شهرت بین مردم.

 

شرط دوم: قصد مسافت شرعی

مسأله ۴۳۰) مکلّف باید هنگام خروج از شهر، قصدِ پیمودن هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) را داشته باشد. بنابر این اگر در ابتدا، قصد پیمودن کمتر از مسافت شرعی را دارد؛ مانند اینکه قصد دارد سه فرسخ برود و بعد از رسیدن به مقصد (سه فرسخ)، تصمیم بگیرد که پنج فرسخ دیگر هم برود و در آنجا ده روز بماند، چنین سفری (با اینکه هشت فرسخ طی شده است) موجب قصر نماز نمی شود.

مسأله ۴۳۱) کسی که از ابتدای حرکت نمی داند چه مقدار خواهد رفت؛ مانند مأموری که در پی دستگیری مجرمی است و نمی داند هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) می رود یا نه، نماز او قصر نیست؛ هر چند هشت فرسخ برود. البته اگر هنگام بازگشت، مسافت هشت فرسخ باشد، در مسیر برگشت نمازش قصر است. همچنین اگر بین راه متوجه شود که باید حداقل چهار فرسخ دیگر برود و با مسیر برگشتش، هشت فرسخ می شود، از همانجا نمازش قصر است.

مسأله ۴۳۲) علم به پیمودن مسافت شرعی نیز مانند قصد مسافت است. بنابراین اگر بداند به مقدار مسافت شرعی میرود، کفایت از قصد می کند و نمازش قصر است.

مسأله ۴۳۳) اگر قصد کند به مقدار مسافت شرعی سفر کند هر چند مقصد معینی نداشته باشد نمازش قصر است.

مسأله ۴۳۴) قصد مسافت شرعی باید منجز و قطعی باشد بنابراین اگر سفر را بر حصول امری معلق و مشروط کند، نماز قصر نیست؛ مانند اینکه شخصی قصد دارد به محلی که کمتر از چهار فرسخ است، برود و در آنجا اگر همسفری پیدا کرد به سفر ادامه دهد و در غیر این صورت از همان جا بر گردد، قصد این شخص منجّز و قطعی نیست و باید نمازش را تمام بخواند.

مسأله ۴۳۵) در فرض بالا اگر می داند که همسفری پیدا می کند، در واقع قصد هشت فرسخ را دارد و بعد از حدّ ترخص، باید نماز را قصر بخواند.

مسأله ۴۳۶) کسی که می خواهد به مقدار مسافت شرعی برود، ولی قصدش این است که بین راه (قبل از رسیدن به هشت فرسخ) ده روز در جایی بماند، نمازش تمام است و چنانچه بعد از پیمودن مقداری از مسافت، از توقف ده روزه منصرف شود، اگر مقدار باقیمانده ولو تلفیقی به اندازه مسافت شرعی باشد و مسیر رفت (در مقدار باقیمانده) حداقل چهار فرسخ باشد یا برگشت به تنهایی هشت فرسخ باشد، نمازش قصر و در غیر این صورت تمام است.

مسأله ۴۳۷) اگر در مسافت امتدادی تردید داشته باشد که قبل از رسیدن به هشت فرسخ در محلی بین راه قصد اقامت ده روزه کند، در واقع قصد پیمودن مسافت شرعی ندارد و نمازش تمام است.

مسأله ۴۳۸) اگر در مسافت تلفیقی تردید داشته باشد که در مقصد یا قبل از آن یا در برگشت (پیش از آنکه هشت فرسخ را طیّ کند) ده روز در محلی قصد اقامت کند، قصد هشت فرسخ محقق نشده است و نماز تمام است.

مسأله ۴۳۹) لازم نیست پیمودن مسافت، بدون توقف باشد، بنابر این کسی که قصد پیمودن مسافت شرعی را دارد، چنانچه بعد از پیمودن دو سه فرسخ، یکی دو شب جایی بماند، سپس مقدار دیگری از مسافت را برود و مجدد چند شب بماند؛ مادامی که قصد اقامت ده روز در یک مکان را ندارد، نمازش قصر است.

 

احکام تبعیت در سفر

مسأله ۴۴۰) کسی که در سفر تابع دیگری است؛ خواه تبعیت اختیاری باشد یا اجباری، چنانچه بداند که متبوع به مسافت شرعی می رود، نماز او هم قصر است.

مسأله ۴۴۱) اگر تابع نداند متبوع قصد سفر به مسافت شرعی دارد یا نه، واجب نیست از او سؤال کند و بر متبوع نیز واجب نیست که تابع را آگاه کند و تا زمانیکه تابع علم به قصد مسافت متبوع ندارد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۴۲) اگر تابع معتقد باشد که متبوع قصد مسافت ندارد و در بین راه متوجه شود که چنین قصدی دارد، چنانچه بقیه مسیر، کمتر از مسافت شرعی (امتدادی یا تلفیقی) باشد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۴۳) اگر کسی را به اجبار به جایی ببرند، چنانچه بداند که او را به هشت فرسخی می برند، نمازش قصر است.

 

شرط سوم: استمرار قصد مسافت شرعی

مسأله ۴۴۴) شرط سوم از شرایط قصر نماز، استمرار قصد مسافت شرعی است؛ بنابر این اگر در بین سفر این شرط منتفی شود ولو بقیه شرایط موجود باشد، نماز تمام است؛ مانند کسی که قصد پیمودن هشت فرسخ را دارد و بعد از پیمودن دو یا سه فرسخ، از قصدِ ادامه سفر منصرف یا مردّد شود، ولی راه را گم کند و بدون قصد به همان محل هشت فرسخی برود، در این صورت نمازش تمام است.

مسأله ۴۴۵) اگر در ابتدای سفر قصد دارد به مکان خاصی برود که تا آنجا هشت فرسخ است، ولی قبل از رسیدن به چهار فرسخ، تصمیم بگیرد به مکان دیگری برود که از ابتدای سفرش تا آنجا نیز هشت فرسخ است، نمازش قصر است.

مسأله ۴۴۶) کسی که قصد پیمودن هشت فرسخ امتدادی را دارد، چنانچه بعد از رسیدن به چهار فرسخ، منصرف شود و بخواهد از همان راه برگردد (یعنی مسافت امتدادی را به تلفیقی تبدیل کند)، نمازش قصر است.

مسأله ۴۴۷) کسی که قصد پیمودن هشت فرسخ یا بیشتر را دارد، اگر قبل از رسیدن به چهار فرسخ منصرف یا مردد شود، نمازش تمام است و چنانچه دوباره تصمیم به ادامه سفر بگیرد، چند صورت دارد:
۱. در حال تردید یا انصراف از ادامه سفر در جایی توقف کرده است، در این صورت نمازش قصر است؛ خواه بقیه مسیر به تنهایی به اندازه مسافت شرعی باشد یا نباشد، حتی اگر بعد از قصد مجدد و قبل از حرکت بخواهد در آن محل نماز بخواند، باید به صورت قصر بخواند.
۲. در حال تردید یا انصراف از ادامه سفر مقداری از مسافت را پیموده است و بقیه راه بعد از قصد مجدد، به مقدار مسافت شرعی (امتدادی یا تلفیقی) است، در این صورت، در مقداری که در حال تردید طیّ کرده نمازش تمام است؛ ولی بعد از قصد مجدد نماز قصر است.
۳. در حال تردید یا انصراف از ادامه سفر مقداری از مسافت را پیموده است و بقیه راه کمتر از مسافت شرعی باشد، نماز تمام است؛ مگر آنکه مجموع مسافت قبل از انصراف یا تردید با مسافت باقیمانده بعد از قصد مجدد به ادامه سفر، به مقدار مسافت شرعی باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم تمام و هم قصر بخواند.

مسأله ۴۴۸) کسی که به قصد مسافت شرعی حرکت کرده و پس از گذشتن از حدّ ترخص نمازش را به صورت قصر خوانده، اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصدش برگردد یا قصد اقامت ده روز کند، نمازهایی را که قصر خوانده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره به صورت تمام در وقت اعاده و خارج وقت قضا کند.

 

شرط چهارم : عبور نکردن از وطن یا محل اقامت

مسأله ۴۴۹) از شرایط قصر نماز آن است که از ابتدای سفر یا در بین سفر قصد نداشته باشد بین راه، (قبل از رسیدن به هشت فرسخ) در محلی، ده روز بماند یا از وطنش عبور کند.

مسأله ۴۵۰) اگر در ابتدای سفر یا بین آن تصمیم بگیرد که قبل از رسیدن به هشت فرسخ، در محلی ده روز بماند یا از وطنش عبور کند، نمازش از ابتدای سفر تمام است. همچنین اگر پس از ترک وطن یا محل اقامت، بقیه مسیر حتی به صورت تلفیقی هشت فرسخ نباشد، نماز تمام است.

مسأله ۴۵۱) در فرض مسأله قبل، اگر نسبت به اقامت ده روز یا مرور بر وطن، در بین راه تردید داشته باشد، قصد مسافت شرعی محقق نشده و نمازش تمام است.

 

شرط پنجم: جایز بودن سفر

مسأله ۴۵۲) یکی دیگر از شرایط قصر نماز آن است که سفر جایز باشد (نه حرام)، بنابراین اگر کسی که به سفر حرام می رود، خواه خود سفر حرام باشد؛ مانند فرار از جنگ و خواه سفر برای انجام کار حرام؛ مانند دزدی باشد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۵۳) اگر سفر، موجب ترک کار واجبی شود، چنانچه قصد او از سفر، ترک واجب باشد، مانند ترک ادای دین، در این صورت نماز تمام است. اما اگر قصد او ترک واجب نباشد؛ اگرچه قهراً واجب ترک شود، سفر معصیت محسوب نشده و نماز قصر است.

مسأله ۴۵۴) اگر با وسیلۀ غصبی سفر کند یا از زمین غصبی عبور کند، حکم سفر معصیت را ندارد و نماز قصر است؛ اگر چه احتیاط مستحب آن است که جمع بخواند.

مسأله ۴۵۵) اگر در سفر، ظالمی را همراهی کند، چنانچه این همراهی به اجبار و اکراه، یا به خاطر اهداف مباح و راجحی؛ مانند جلوگیری از ظلم او باشد، نماز قصر است. اما اگر همراهی با اختیار و غرض حرام همراه باشد و یا بدون غرض حرام بوده ولی موجب تقویت شوکتِ ظالم یا کمک به ظلم او باشد، سفر حرام بوده و نماز تمام است.

مسأله ۴۵۶) اگر در حرام بودن یا نبودن سفرش شک کند، باید بنا را بر حرام نبودن آن گذاشته و نماز را قصر بخواند، مگر اینکه قبلاً آن سفر حرام بوده و اکنون شک می کند که هنوز حرام است یا نه؛ در این صورت بنا را بر حرمت سفر گذاشته و نمازش تمام است.

 

استمرار جایز بودن سفر

مسأله ۴۵۷) شرط جایز بودن سفر برای قصر نماز، فقط در ابتدای سفر نیست، بلکه باید در تمام مدت سفر، وجود داشته باشد. بنابر این اگر در بین راه، قصد فرد به معصیت تغییر کند، سفر حرام می شود و نماز تمام است؛ هر چند به اندازه مسافت شرعی پیموده باشد.

مسأله ۴۵۸) اگر سفرِ مباحی را شروع کند و بین راه (قبل از رسیدن به هشت فرسخ) طبق وظیفه، نماز را قصر بخواند، سپس قصد او به حرام تبدیل شود، باید نماز قصری را که خوانده، به صورت تمام در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند.۱

مسأله ۴۵۹) اگر به سفر مباح برود و پس از رسیدن به مقصد، سفر جدید حرامی را قصد کند (مانند آنکه با قصد فرار از جبهه به خانه خود برگردد) در این صورت، از زمان قصد حرام (قصد فرار از جبهه) نماز تمام است؛ هرچند در فاصله بین قصد حرام تا شروع در حرکت، احتیاط مستحب جمع بین قصر و تمام میباشد.

مسأله ۴۶۰) اگر سفر را به قصد مباح شروع کند و پس از پیمودن مسافت شرعی در جایی که توقف کرده قصدش به حرام تغییر یابد، چنانچه بخواهد قبل از حرکت نماز بخواند باید آن را تمام بخواند؛ هر چند احتیاط مستحب آن است که هم تمام و هم قصر بخواند.

مسأله ۴۶۱) اگر سفر را به قصد مباح شروع کند و بعد از پیمودن مقداری از راه قصدِ معصیت کند و مقداری از راه را با این قصد برود، سپس پیشمان شده و به قصد مباح برگردد، چنانچه مجموع مسافت به جز مقداری که با قصد معصیت پیموده، به اندازه هشت فرسخ باشد، اقوا آن است که نماز قصر است.

مسأله ۴۶۲) چنانچه برای کار مباح، مانند تجارت یا سیاحت سفر کند ولی در بین راه مقداری از مسافت را علاوه بر قصد مباح، به قصد حرام هم برود، در مقداری از سفر که تلفیقی از حرام و حلال است، نمازش تمام می باشد؛ هر چند احوط آن است که قصر هم بخواند و در بقیه مسیر که فقط سفر مباح است، چنانچه به مقدار مسافت شرعی باشد (هر چند به ضمیمه بخش اول سفر که حلال بوده)، نماز قصر است.

مسأله ۴۶۳) کسی که در ابتدای سفر، قصد معصیت دارد، چنانچه بین راه پشیمان شود و تصمیم بگیرد سفر را برای هدف مباح، ادامه دهد، چنانچه باقیمانده مسیر، هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) باشد، نمازش قصر می شود، در غیر این صورت نماز تمام است؛ مگر آنکه برگشت به تنهایی هشت فرسخ باشد که در این صورت از هنگامی که دوباره قصد مباح کرده، نمازش قصر است.

مسأله ۴۶۴) در فرض مسأله قبل، اگر در جایی که توقف کرده، از قصد معصیت منصرف شود، چنانچه در آنجا (قبل از حرکت) بخواهد نماز بخواند، نمازش تمام است، هرچند در این صورت احتیاط در جمع بین قصر و تمام است.

مسأله ۴۶۵) سفر برای تفریح و تفرّج حرام نیست و نماز در آن قصر است.

مسأله ۴۶۶) در سفر معصیت، نافله های نماز ظهر و عصر و عشاء ساقط نیست و می تواند آنها را بخواند.

مسأله ۴۶۷) در سفر معصیت، حضور در نماز جمعه ساقط نیست.


۱. اما اگر بعد از رسیدن به هشت فرسخ، قصد او تغییر کند، نمازهایی که به صورت قصر خوانده صحیح است.

 

بازگشت از سفر معصیت

مسأله ۴۶۸) کسی که از سفر معصیت برمی گردد اگر مسیر برگشت او، به مقدار مسافت شرعی باشد و بازگشت از سفر معصیت، ادامه همان سفر باشد، در صورت توبه، نمازش قصر است، اما اگر توبه نکرده، بنابر احتیاط واجب باید بین نماز قصر و تمام جمع کند، ولی اگر بازگشت، سفر جدیدی محسوب شود (نه ادامه سفر قبل) مانند اینکه بعد از گذشتن مدت طولانی؛ مانند یک سال، بخواهد به شهرِ اوّل برگردد، در هر صورت (چه توبه کرده باشد یا نه) باید نماز را قصر بخواند و روزه را هم افطار کند.

 

سفر برای شکار

مسأله ۴۶۹) سفر برای شکار اگر برای تهیه خوراک و سایر نیازهای زندگی فرد و خانوده اش باشد، سفر مباح است و نماز در آن قصر می باشد.

مسأله ۴۷۰) اگر سفر برای شکاری است که وسیله تجارت و کاسبی می باشد، مثلاً حیوان را شکار می کند تا با گوشت، پوست، دندان و بقیه اجزای حیوان معامله کند، یعنی به منظور تجارت و کسب ثروت و درآمد هنگفت صید می کند۱ در این صورت بنابر احتیاط واجب باید بین قصر و اتمام جمع کند، ولی روزه را باید افطار کند.

مسأله ۴۷۱) اگر سفر برای شکار، لهوی باشد۲ (نه برای خوردن و تهیه مایحتاج زندگی یا تجارت) نماز در آن تمام و روزه واجب است.

مسأله ۴۷۲) سفر تفریحی برای شکاری که گوشت آن را می خورند، حکم سفر لهوی را ندارد.


۱. یعنی اگر فروش حیوان صید شده برای تأمین نیازهای زندگی­ باشد،در این صورت نماز در سفری که برای صید می­ رود؛ قصر است. اما اگر برای تهیه مایحتاج زندگی صید نمی کند، بلکه برای به ­دست آوردن ثروت‌ های هنگفت است؛ مثلاً حیوانات کمیاب، مانند خز، سنجاب یا فیل را برای فروش عاج یا پوست یا سایر اجزای حیوان شکار می‌ کند، تا بتواند ثروتش را بیشتر کند، در این صورت نماز در سفری که برای صید می­ رود قصر نیست.

۲ . یعنی برای خوش ­گذرانی حیوان را شکار می­ کنند و کاری ندارند که گوشتش قابل خوردن هست یا نه.

 

شرط ششم: داشتن محل استقرار

مسأله ۴۷۳) یکی از شرایط قصر نماز در سفر، آن است که شخص محل استقرار و نقطه اقامت ثابتی در غیر سفر داشته باشد؛ بنابر این چنانچه مسافری اصلا محل ثابت و مکان استقرار و سکونتی نداشته باشد، (یعنی خانه به دوش باشد)۱ نمازش تمام است.

مسأله ۴۷۴) عشایر کوچ کننده و کسانی که در بخشی از سال در محلی ساکن بوده و در بخش دیگری از سال به منطقه ایلیاتی کوچ می کنند و در کوه و دشت مستقر می شوند، حکم خانه به دوش را ندارند، بلکه چنین افرادی دارای دو وطن هستند که اگر فاصله بین دو مکان به اندازه مسافت شرعی باشد، نمازشان در مسیر بین این دو مکان قصر است.

مسأله ۴۷۵) اگر خانه به دوش بخواهد سفر دیگری برود؛ مثلا بخواهد به حج برود یا برای عیادت کسی به شهری برود، چنانچه در این سفر هم، مانند سفرهای دیگر با خانواده و آنچه همراه اوست، برود به طوری که آن زمان نیز عنوان “خانه به دوش” بر او صدق کند، نمازش تمام است، اما اگر آنها را در شهری می گذارد و خودش می رود به گونه ای که آن هنگام به او خانه به دوش گفته نشود، بعید نیست که نمازش قصر باشد.

مسأله ۴۷۶) اگر در بخشی از سال مکان استقرار دارد، ولی در بخش دیگری از سال جای ثابتی ندارد و خانه به دوش است، باید هنگام سکونت در محلّ استقرار نمازش را تمام و زمانی که بیرون می آید و محل استقرار ندارد (مانند بعضی از قبیله ها)، بنابر احتیاط واجب هم قصر و هم تمام بخواند.

مسأله ۴۷۷) اگر از قبیله ای که خانه به دوش هستند، فردی برای جستجو و یافتن گیاه و برکه، جدا شود، هرچند به مقدار هشت فرسخ یا بیشتر برود، نمازش تمام است.


۱. تعبیر “خانه‌ به‌­ دوش” کنایه از کسی است که خانه و زندگی­ اش همراهش است و هیچ محل استقرار خاص و مسکن و موطِنی ندارد که وقتی از آنجا خارج شد، به آ­نجا برگردد.

 

شرط هفتم: سفر شغل نباشد

مسأله ۴۷۸) از شرایط قصر نماز در سفر آن است که سفر شغل نباشد، بنابراین اگر سفر شغل باشد؛ خواه قوام شغل به سفر کردن باشد، مانند رانندگی یا خلبانی و خواه سفر کردن مقدمه شغل باشد، مانند سفر پزشک یا معلمی که برای شغلش سفر می کند، نماز در آن سفر تمام و روزه صحیح است.

مسأله ۴۷۹) اگر شغل فردی سفر نباشد؛ هرچند سفرهای متعددی انجام دهد نمازش قصر است، خواه از ابتدا قصد سفرهای متعدد داشته باشد؛ مانند کسی که قصد می کند چهل جمعه برای زیارت، از تهران به مسجد جمکران برود یا بدون قصد و به طور اتفاقی سفرهای زیاد برود؛ مانند بیماری که برای معالجه ناچار شود مرتب به شهری سفر کند.

مسأله ۴۸۰) برای تحقق سفر شغلی سه شرط لازم است:
۱. قصد انجام سفر شغلی؛
۲. شروع سفر شغلی؛
۳. قصد استمرار سفر شغلی.

مسأله ۴۸۱) معیار در شغل بودن سفر، عرف است و اگر در موردی صدق عرفی عنوان حرفه و شغل نسبت به سفر مشکوک باشد، نماز قصر و روزه باطل است.

مسأله ۴۸۲) شغل بودن سفر، وابسته به کسب مال و ارتزاق از آن نیست؛ بنابر این معلّمی که برای تدریس مجانی سفر میکند، این کار برای او حرفه و شغل محسوب می شود و نمازش در سفر تمام است.

مسأله ۴۸۳) پس از تحقق شرایط فوق، از اولین سفر شغلی حکم سفر جاری است و نماز تمام و روزه صحیح است.

مسأله ۴۸۴) اگر سفر برای تحصیل علم، جزء حرفه و شغل باشد؛ مانند اینکه دوره آموزشی برای کارمندی قرار دهند و او برای گذراندن دوره به مسافرت برود، نمازش تمام است.

مسأله ۴۸۵) دانشجو و دانش آموزی که برای تحصیل علم به سفر می رود تا به این وسیله در آینده شغلی را اختیار کند، بنابر احتیاط واجب باید در سفر تحصیلی نماز را هم تمام و هم قصر بخواند و روزه را بگیرد و بعداً نیز قضا کند.

مسأله ۴۸۶) اگر تحصیل علم همراه با وارد شدن در جمعی باشد که عنوان آن جمع، عنوان حرفه است؛ مانند طلبه که از همان ابتدای تحصیل، بر او عنوان “روحانی” صدق می کند، یا دانشجویان دانشگاه افسری که بعد از گذراندن چند ماه تمرین و تعلیم در دانشگاه، سردوشی می گیرند و به آنها “افسر” گفته می شود، این نوع تحصیل جزء حرفه محسوب می شود و در سفر تحصیلی باید نماز را تمام بخوانند و روزه بگیرند.

مسأله ۴۸۷) اگر مکلف فقط یک سفر طولانی برای شغلش برود، مانند یک مسیر دریایی طولانی، بعید نیست که عرف این سفر را شغل حساب کند، بنابر این نماز تمام است؛ هر چند قصد استمرار آن را نداشته باشد؛ یعنی یک سفرِ طولانی جایگزین قصد استمرار می شود.

مسأله ۴۸۸) کسی که اشتغال به شغلی دارد که در سال یک بار به مدت مثلاً یک ماه طول می کشد؛ مانند کاروان دار حج، چنانچه بنا دارد همه ساله به این کار اشتغال داشته باشد، نمازش حتی در اولین سفر تمام است. ولی اگر قصد استمرار ندارد، نماز قصر است.

مسأله ۴۸۹) کسی که در بخشی از سال، سفر شغلی دارد و قصد و عزم او استمرار و انجام آن در هر سال است، مانند رانندگی در یک یا دو ماه از تابستان، سفرش حکم سفر شغلی را دارد و از سفر اول نمازش تمام است.

مسأله ۴۹۰) کسی که می خواهد فقط برای یک بار در بخشی از سال اشتغال به کاری داشته باشد و قصد استمرار آن را در سال های آینده ندارد، در صورتی که مدت اشتغال حداقل سه ماه به طور متعارف و مستمر باشد (یعنی فقط در ایامی که معمولاً تعطیل می کنند؛ مانند ایام تعطیل و عزاداری، تعطیل کند) نمازش حتی در سفر اوّل تمام است، ولی اگر مدت آن طولانی نباشد، مثلاً یک ماه می خواهد این کار را انجام دهد، صدقِ عرفی سفر شغلی واضح نیست و در صورت شک، نمازش قصر است.

مسأله ۴۹۱) کسی که شغلش تردد به بیرون شهر به اندازه کمتر از مسافت شرعی است؛ مانند بعضی از رانندگان تاکسی، اگر اتفاقاً به مقدار مسافت شرعی برای همان شغل مسافرت کند، سفر شغلی حساب نمی شود و نمازش قصر است.

مسأله ۴۹۲) کسی که سفر شغل اوست (خواه قوام شغل به سفر باشد یا سفر مقدمه شغل باشد)، اگر به سفر غیر شغلی برود، هر چند به محل شغلش باشد، نمازش قصر است.

مسأله ۴۹۳) در فرض مسأله قبل، چنانچه برای کاری غیر از شغل به محل شغلش سفر کند، ولی تصمیم بگیرد که به خاطر شغل در آنجا بماند، در مدتی که آنجا توقف می کند تا به سر کار برود و بعد از آن و در برگشت، نمازش تمام است، گرچه احتیاط آن است که در مدتی که آنجا توقف می کند تا به سر کار برود نماز را هم تمام و هم قصر بخواند.

مسأله ۴۹۴) کسی که شغلش سفر است، اگر در وطن یا غیر وطن با قصد یا بدون قصد، ده روز توقف کند، در اولین سفر بعد از ده روز، نمازش قصر است.

مسأله ۴۹۵) کسی که شغلش سفر است، در صورتی که ده روز در وطن یا غیر وطن اقامت کند و بعد از آن به سفر غیر کاری برود؛ مثلاً به سفرِ زیارتی برود، بنابر احتیاط واجب در سفر کاری بعد از سفر زیارتی نمازش را هم قصر و هم تمام بخواند.

مسأله ۴۹۶) کسی که شغلش سفر است، اگر شک داشته باشد که در جایی ده روز مانده یا کمتر از آن، چنانچه شک او به دلیل تردید در روز ورود به آن مکان باشد، باید نماز را در اولین سفر شغلی تمام بخواند، و در صورتی که به دلیل شک در روز خروج باشد، وظیفه اش قصر است.

مسأله ۴۹۷) کسی که شغلش سفر است اگر در سفر شغلی یک مقصد داشته باشد و قبل از رسیدن به مقصد، بین راه ده روز در جایی اقامت کند، ادامه سفر تا مقصد با مسیر برگشت به وطن، سفر اول محسوب می شود و باید نماز را قصر بخواند.

مسأله ۴۹۸) در فرض مساله قبل اگر چند مقصد داشته باشد، سفرِ اول (بعد از اقامت ده روز) با رسیدن به مقصد اول تمام می شود و از هنگامی که به سمت مقصد دوم حرکت می کند، سفر دوم بوده و نماز تمام است.

مسأله ۴۹۹) در سفر شغلی که نماز تمام و روزه صحیح است، تفاوتی نمی کند مسیر یا نوع شغل یا وسیله سفر، همان قبلی باشد یا تغییر کند.

مسأله ۵۰۰) کسی که شغلش رانندگی است اگر بعد از شروع به شغل رانندگی وسیله نقلیه اش خراب شود و برای تعمیر و خرید لوازم به مقدار مسافت شرعی سفر کند، این سفر نیز سفر شغلی بوده و نماز تمام است.

مسأله ۵۰۱) در فرض مسأله قبل، اگر پیش از شروع شغل، خودرو خراب شود و برای تعمیر یا تهیه لوازم به مقدار مسافت شرعی سفر کند، نمازش قصر است.

مسأله ۵۰۲) کسی که شغلش سفر است، اگر به سفر غیر شغلی برود، نمازش قصر است؛ مثلاً کسی که شغلش بردن مسافر از شهری به شهر دیگر است، اگر سفر حج یا عتبات برود، نماز را باید قصر بخواند، اما اگر در ضمن سفر شغلی، کار شخصی، مانند زیارت انجام دهد، ـ چه غرض اصلی کار شخصی باشد و بردن مسافر تبعی باشد یا به عکس و یا هر دو غرض مساوی باشند ـ نماز تمام است.

مسأله ۵۰۳) کسی که سفر شغل اوست، اگر به سفر غیر شغلی برود و بخواهد از آنجا برای شغل به محل شغل برود، در صورتی که ده روز (چه با قصد و چه بدون قصد) در آنجا توقف نکرده باشد، در سفر به محل شغل نمازش تمام است.

مسأله ۵۰۴) کسی که شغلش سفر است؛ در برگشت از سفر شغلی نمازش تمام است، ولی اگر چند روز (کمتر از ده روز) برای غیر شغل مانند زیارت یا تفریح بماند و سپس برگردد، بنابر احتیاط واجب در برگشت، باید بین قصر و تمام جمع کند.

مسأله ۵۰۵) کسی که شغلش سفر است اگر به آخرین سفر شغلی برود یا در بین سفر از ادامه اشتغال منصرف شود، چنانچه سفر مقوم شغل او بوده؛ مانند رانندگی، در این صورت در مسیر برگشت از آخرین سفر، اگر مسافری نیاورد، برگشت او سفر شغلی حساب نمی شود و نمازش قصر است، چه با ماشین خودش برگردد و یا با وسیلۀ دیگری و اگر سفر مقدمه شغل او باشد هنگام برگشت از سفر آخر بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم قصر و هم تمام بخواند.

 

شرط هشتم : رسیدن به حد ترخّص ۱

مسأله ۵۰۶) مسافری که از وطن خارج می شود و قصد پیمودن مسافت شرعی را دارد، از زمانی نمازش قصر می شود که به حد معینی برسد، همچنین هنگام بازگشت هنگامی که به آن حد برسد باید نماز را تمام بخواند، که به این حد، «حدّ ترخص» می گویند؛ گرچه احتیاط مستحب آن است که در حد فاصل بین حدّ ترخص و ورود به شهر، نماز را به صورت جمع بین قصر و تمام بخواند.

مسأله ۵۰۷) ملاک تشخیص حدّ ترخص، آن است که از آخرین خانه شهر به اندازه ای دور شود که صدای اذان متعارف شهر را بدون بلندگو نشنود؛ خواه دیوارهای شهر را ببیند یا نه.

مسأله ۵۰۸) اگر در خارج شهر صدای اذان را بشنود و تشخیص دهد که اذان است ولی نتواند فصل های آن را از یکدیگر تشخیص دهد، بنابر احتیاط واجب باید بین قصر و تمام جمع کند، مگر اینکه مسیر خود را به قدری ادامه دهد که صدای اذان را اصلاً نشنود.

مسأله ۵۰۹) ملاک برای حدّ ترخص، شنیدن اذانی است که در مکان بلند متعارف همچون مأذنه های مساجد قدیمی و در آخر شهر گفته شود.

مسأله ۵۱۰) ملاک در بلندی صدای اذان، صدای متوسط و متعارف و در شنیدن اذان، قدرت شنوایی متوسط و معمولی و در وضعیت جوّی، جوّ متعارف است؛ یعنی هوائی که در آن باد شدید و غبار و مه نباشد.

مسأله ۵۱۱) چنانچه مسافر به مقداری از وطن دور شود که صدای اذان شنیده نمی شود ولی صداهای بلند دیگر مانند دعا و قرائت قرآن شنیده می شود، احتیاط آن است که اگر در آنجا نماز می خواند، به صورت جمع بخواند و یا به اندازه ای دور شود که صدایی شنیده نشود.

مسأله ۵۱۲) اگر مسافر به محلی می رود که تصمیم دارد ده روز در آنجا بماند، تا قبل از رسیدن به حدّ ترخص محل اقامت، نمازش قصر است و در حدّ فاصل بین حدّ ترخص و محل اقامت، بنابر احتیاط واجب باید بین قصر و تمام جمع کند.

مسأله ۵۱۳) اگر از محلی که قصد اقامت ده روز کرده به قصد پیمودن مسافت شرعی خارج شود، احتیاط واجب آن است که در فاصله بین محل اقامت و حد ترخص، بین قصر و تمام جمع کند یا نماز را تأخیر بیندازد تا از حدّ ترخص عبور کند و قصر بخواند.

مسأله ۵۱۴) کسی که سی روز مردّد در محلی مانده و از روز سی و یکم نماز را تمام می خواند، اگر به قصد پیمودن مسافت شرعی از آن مکان خارج شود، بنابر احتیاط واجب یا قبل از حدّ ترخص بین قصر و تمام جمع کند یا نماز را تأخیر بیندازد و قصر بخواند.

مسأله ۵۱۵) در سایر موارد (به استثناء موارد سه گانه)۲ که مسافر وظیفه اش نماز تمام بوده و تبدیل به قصر شده است، برای خواندن نماز به صورت قصر، حدّ ترخص معیار نیست؛ مانند کسی که به سفر حرام رفته و سپس به مباح تبدیل شده، یا کسی که بدون قصد سفر تا هشت فرسخ رفته و می خواهد برگردد.

مسأله ۵۱۶) کسی که از وطن به قصد پیمودن مسافت شرعی سفر می کند، اگر شک کند که به حدّ ترخص رسیده است یا نه؛ باید بنا بگذارد که به حدّ ترخص نرسیده و نماز را تمام بخواند و اگر این شک هنگام برگشتن از سفر باشد، باید نماز را قصر بخواند؛ البته در صورتی که هم هنگام رفتن و هم برگشتن، در یک محل، شک کند که از حد ترخص گذشته است یا نه و بخواهد در آن محل نماز بخواند، باید بین قصر و تمام جمع کند و اگر نماز رفت را فقط به صورت تمام خوانده، باید به صورت قصر هم بخواند.

مسأله ۵۱۷) کسی که از وطن به سفر می رود چنانچه قبل از رسیدن به حدّ ترخص، به تصور اینکه به حدّ ترخص رسیده است، نماز را قصر بخواند، سپس متوجه شود که اشتباه کرده، باید دوباره نماز را به جا آورد. در برگشت به وطن نیز اگر چنین اتفاقی بیفتد و نماز را تمام بخواند حکم همین است.

مسأله ۵۱۸) کسی که از وطن به سفر می رود اگر پس از عبور از حدّ ترخص، به تصور اینکه به حدّ ترخص نرسیده، نماز را تمام بخواند، سپس متوجه شود که چنین نبوده، باید دوباره نمازش را بخواند، در برگشت نیز اگر چنین اتفاقی بیفتد و نماز را قصر بخواند، حکم همین است.

مسأله ۵۱۹) اگر پس از خروج از وطن و عبور از حدّ ترخص، دوباره وارد حدّ ترخص شود، باید نماز را داخل حدّ ترخص تمام بخواند و تفاوتی نمی کند که برگشت او اختیاری یا غیر اختیاری و یا به دلیل کج بودن راه باشد.

مسأله ۵۲۰) در فرض مسأله قبل، اگر ورود او به حدّ ترخص به خاطر طبیعت مسیر همچون کجی راه باشد، لازم نیست باقیمانده مسیر به مقدار مسافت باشد، بلکه مقدار مسافت شرعی از همان ابتدای سفر با احتساب مقدار مسافتی که داخل حد ترخص می شود و برمی گردد، محاسبه می شود.

مسأله ۵۲۱) در فرض مسأله سابق، اگر ورود به حدّ ترخص به خاطر طبیعت مسیر نباشد، بلکه به خاطر امر دیگری به صورت اختیاری یا غیر اختیاری۳ به داخل حد ترخص برگردد؛ مانند اینکه برای برداشتن چمدانی که در محدوده حدّ ترخص جا گذاشته، برگردد، و بعد از برداشتن چمدان، همان سفر قبلی را ادامه دهد، در این صورت مسافت شرعی از ابتدای سفر محاسبه می شود ولی آن مقدار راه اضافی که از خارج حد ترخص برای برداشتن چمدان برگشته و دوباره به آن محل برمیگردد، در مسافت شرعی محاسبه نمی شود.

مسأله ۵۲۲) اگر به قصد مسافت از حدّ ترخص وطن خارج شد و نماز را به صورت قصر به جا آورد و دوباره وارد حدّ ترخص شد و سپس سفر خود را ادامه داد، نماز خوانده شده کافی است و لازم نیست آن را اعاده کند.

مسأله ۵۲۳) اگر از محلی که قصد اقامت ده روز کرده به قصد پیمودن مسافت شرعی خارج شود و بعد از گذشتن از حد ترخص به دلیلی، دوباره به حدّ ترخص یا حتی به محل اقامت وارد شود و قصد اقامت ده روز نداشته باشد، نمازش قصر است.

مسأله ۵۲۴) اگر کسی قصد دارد حداقل هشت فرسخ، دور شهر حرکت کند، چنانچه این حرکت داخل حد ترخص باشد، نمازش تمام است، ولی اگر خارج حد ترخص باشد، نماز قصر است؛ هرچند به خاطر کجی و اعوجاج راه، در مواردی داخل حدّ ترخص شود و مقدار مسیر خارج حد ترخص، کمتر از هشت فرسخ باشد. البته اگر بخواهد داخل حد ترخص نماز بخواند، نماز تمام است.

مسأله ۵۲۵) در فرض مساله قبل، اگر داخل شدن به حدّ ترخص به خاطر طبیعتِ مسیر نباشد، بلکه با اختیار به داخل حد ترخص برمی گردد، در این صورت اگر بقیه راه غیر از مقدار مسافتی که برمی گردد و خارج می شود، هشت فرسخ نباشد، نماز تمام است، و اگر به مقدار مسافت باشد، نماز قصر است. البته نمازش داخل حدّ ترخّص، تمام است.


۱. بر اساس تحقیقات انجام گرفته ۱۳۵۰ متر پس از آخرین نقطه شهر، حد ترخص می­ باشد.
۲. یعنی غیر موردِ وطن، قصد اقامت ده روزه و ماندن بیش از سی روز مردّد.
۳. غیر اختیاری مانند اینکه کشتی­ ای که به سمت مقصدی حرکت می­ کند و از حد ترخص می‌ گذرد، در اثر وزش باد، دوباره داخل حدّ ترخص برمی­ گردد.

 

مواردی که سفر را قطع می کند

مسأله ۵۲۶) در صورت تحقق یکی از موارد زیر سفر پایان یافته و باید نماز را تمام خواند:

۱. عبور از وطن؛
۲. قصد اقامت حداقل ده روز در یک مکان، یا علم به آن؛
۳. ماندن سی روز در یک مکان، در حال تردید و بدون قصد اقامت ده روز.

 

۱. عبور از وطن

مسأله ۵۲۷) کسی که قصد پیمودن مسافت شرعی را دارد، اگر در بین راه وارد وطن شود، سفرش قطع می شود و باید نماز را درآنجا تمام بخواند و در ادامه سفر چنانچه مسافت باقیمانده تا مقصد، حداقل هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) باشد، نمازش قصر است و اگر کمتر از مسافت شرعی باشد، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله ۵۲۸) صِرف عبور از وطن (بدون مکث و توقف) برای قطع سفر، کافی است.

مسأله ۵۲۹) وطن از جهت عرف به مکانی گفته میشود که انسان در آن سکونت و استقرار داشته و محل زندگی اش باشد؛ خواه شهر باشد یا روستا و یا غیر آنها.

مسأله ۵۳۰) وطن دو گونه است: وطن اصلی و وطن اتّخاذی.

 

وطن اصلی

مسأله ۵۳۱) وطنِ اصلی مکانی است که انسان بخش عمده ای از اوایل زندگی (دوران کودکی و نوجوانی) را در آنجا رشد و نمو کرده باشد.

مسأله ۵۳۲) در تحقق وطن اصلی لازم نیست که انسان در آنجا متولد شده یا وطن والدینش باشد، همچنین لازم نیست قصد داشته باشد برای همیشه یا مدت طولانی در آنجا زندگی کند، بلکه اگر تصمیم داشته باشد که در آینده از آنجا کوچ کند، تا زمانی که خارج نشده، همچنان وطن اصلی صدق می کند.

مسأله ۵۳۳) مقدار زمان لازم برای تحقق وطن اصلی، موکول به نظر عرف است؛ مثلاً اگر ده سال اول زندگی را در جایی گذرانده است، از نظر عرف وطن اصلی صدق می کند و اگر یکی دو سال مانده باشد، وطن صدق نمی کند.

 

وطن اتخاذی

مسأله ۵۳۴) وطن اتّخاذی از جهت عرف مکانی است که انسان آنجا را به عنوان وطن و محل سکونت قرار داده است در حالی که قبلاً وطن او نبوده است؛ خواه از وطن اصلی إعراض کرده باشد یا نه.

مسأله ۵۳۵) در تحقق وطن اتخاذی؛ فرقی نمی کند که فرد قصد زندگی دائم یا قصد زندگی بدون تعیین مدّت یا قصد زندگی به مدّت طولانی در آن مکان را داشته باشد.

مسأله ۵۳۶) اگر قصد دارد در جایی حدود ده سال بماند، بعید نیست عرفاً برای صدق وطن اتخاذی کافی باشد.

مسأله ۵۳۷) در صدق عرفیِ وطن اتخاذی، صِرف نیّت کافی نیست، بلکه تحقق لوازم وطنیت نیز خصوصیت دارد؛ مانند اینکه با قصد توطن مدتی (مانند یکی دو ماه) در آنجا بماند و یا کارهایی را انجام بدهد که عادتاً انسان برای توطّن در یک مکان آن کارها را انجام می دهد.

مسأله ۵۳۸) اگر شخصی با قصد توطن در محلی، از ابتدا خانه ای اجاره کرده یا بخرد یا کسب وکاری پیدا کند، از همان موقع وطن محقق می شود و نمازش تمام است و گذشت یکی دو ماه برای تحقق وطن لازم نیست.

مسأله ۵۳۹) اگر بعد از قصد توطن و قبل از انجام آنچه که برای تحقق وطن لازم است (مانند آنچه در دو مسأله قبل بیان شد)، در ماندن در آن مکان مردد شود، عنوان وطن محقق نشده و درصورتی که قصد ماندن ده روز را نداشته باشد، نمازش قصر است.

مسأله ۵۴۰) اگر کسی خانه ای در شهر دیگری؛ مانند مشهدالرضا (صلوات الله علیه) یا در منطقه ای ییلاقی تهیه کند و بخواهد مرتب ـ مثلا هر هفته ـ برای زیارت یا تفریح به آنجا برود، در صورتی که مدت اقامت او در آن مکان به مقداری نباشد که عرفاً آن مکان برای او محل استقرار و زندگی محسوب شود، نمازش در آنجا قصر است و روزه اش صحیح نیست.

مسأله ۵۴۱) جایی را که انسان برای مدت یکی دو سال برای زندگی انتخاب می کند، عرفاً وطن نیست ولی مسافر هم بر او صدق نمی کند، بنابراین بدون قصد اقامت ده روز هم نمازش تمام است.

 

تعدد وطن بالفعل

مسأله ۵۴۲) داشتن دو یا سه وطن بالفعل اشکال ندارد؛ به این صورت که در هر یک خانه و زندگی دارد و در طول سال چند ماه در آن مکان ها زندگی می کند؛ اما داشتن بیش از سه وطن بالفعل، محل اشکال است.

مسأله ۵۴۳) کسی که قصد دارد برای همیشه یا سالیان متمادی سالی سه چهار ماه (مانند تابستان و ایام تعطیل) در مکانی زندگی کند، چنانچه وسائل زندگی مانند خانه و امثال آن را فراهم کند، آنجا از نظر عرف وطن دوم او محسوب می شود، اما اگر صرفاً برای ییلاق و مانند آن، بدون قصد توطن و بدون فراهم آوردن لوازم زندگی آنجا برود، تحقق وطن بعید است.

مسأله ۵۴۴) کسی که در بیش از یک مکان زندگی می کند، برای تحقق وطن لازم نیست در همه آنها به یک اندازه اقامت داشته باشد، بنابراین کسی که دو وطن دارد اگر در یک مکان مثلاً پنج ماه و در مکان دیگر هفت ماه بماند و کسی که سه وطن دارد در یک مکان چهار ماه و در مکان دوم پنج ماه و مکان سوم، سه ماه بماند، در همه آنها احکام وطن جاری است.

 

تبعیّت در وطن

مسأله ۵۴۵) تبعیت در وطن نیز همانند خود وطن، امری عرفی است؛ یعنی در نظر عرف فرزندی که با پدر و مادر یا یکی از آن دو زندگی می کند تابع آنها محسوب می شود و وطن آنها، وطن او نیز می باشد.

مسأله ۵۴۶) تبعیت در وطن، در مورد وطنِ اتخاذی است، نه وطن اصلی. بنابراین اگر به عنوان مثال فردی در ابتدای زندگی در مکانی رشد و نمو کرده و دوران کودکی و نوجوانی را در آنجا گذارنده، آنجا وطن اصلی او است، خواه وطن والدینش باشد یا نباشد.

مسأله ۵۴۷) اگر فرزند در وطن پدر و مادر (چه وطن اصلی یا اتخاذی) به اندازه ای زندگی نکرده که وطنِ اصلیِ او شود؛ مانند اینکه بعد از تولد به دلیلی از پدر و مادر دور شده و در مکان دیگری رشد و نمو یافته است و مثلاً بعد از ده سال نزد والدینش برگشته باشد، در این صورت وطن والدین وطن اصلی او محسوب نمی شود، اما بعد از برگشتن به تبع زندگی با آنها، وطن اتخاذی او می شود.

مسأله ۵۴۸) تبعیت در وطن، اختصاص به فرزند ندارد و عرفاً شامل هر کسی که تابع دیگری باشد نیز می شود، مانند خدمتکاری که استخدام شده تا همیشه همراه فردی باشد یا همسری که شرط توطّن در محل خاصی نکرده و همواره با شوهرش زندگی می کند.

مسأله ۵۴۹) در تحقق وطن، لازم نیست تابع قصد توطن کند، بلکه صرف همراهی او با متبوع کافی است، هر چند غافل باشد، مشروط بر اینکه قصد عدم توطن یا اعراض نکرده باشد.

مسأله ۵۵۰) فرزند بالغ؛ مانند دختر یازده دوازده ساله یا پسر شانزده هفده ساله که از قصد توطن غافل است و همراه پدر و مادر به شهری که آنها قصد توطن کرده اند، می رود، آنجا برای او هم وطن میباشد.

مسأله ۵۵۱) اگر فرزند همراه والدین به محلی برود که آنها قصد توطن دارند، در صورتی که او قصد عدم توطن داشته باشد، آن مکان برای او وطن محسوب نمی شود؛ هر چند نان خور والدین محسوب شود.

مسأله ۵۵۲) فرزندی که به تبع والدین در مکانی قصد توطن کرده، اگر بعد از مدتی (مثلاً یکی دو ماه) از قصدش برگردد تا زمانی که از آن مکان خارج نشده، اعراض محقق نشده و نمازش تمام است.

 

اعراض از وطن

مسأله ۵۵۳) اعراض از وطن (مانند تحقق وطن) امری عرفی است و به این معنا است که فرد از وطنش خارج شود و تصمیم داشته باشد برای زندگی به آنجا برنگردد.

مسأله ۵۵۴) فردی که از وطن خود (اصلی یا اتخاذی) اعراض کرده، هر گاه بخواهد آنجا برود، نمازش قصر است چه آنجا ملک داشته باشد یا نه و در این صورت عبور از آن مکان موجب قطع سفر نمی شود؛ مگر آنکه قصد ماندن ده روز را داشته باشد.

مسأله ۵۵۵) برای تحقق اعراض، قصد و نیت لازم است، بنابر این اگر بدون قصد اعراض برای مدتی مثلاً چهار پنج سال از وطن خارج شود، آنجا همچنان وطن او میباشد. البته اگر مدت خیلی طولانی؛ مانند چهل، پنجاه سال از وطنش خارج شده و در این مدّت به ذهنش هم نیامده که به آنجا برگردد؛ در این صورت بعید نیست که ترکِ طولانی مدت در حکم اعراض باشد و نمازش در آنجا بدون قصد اقامت ده روز، قصر باشد.

مسأله ۵۵۶) کسی که از وطنش خارج شده و قصد ندارد که برنگردد،۱ ولی میداند یا اطمینان دارد که برای زندگی به آنجا برنخواهد گشت، بعید نیست که این علم و اطمینان هم در حکم اعراض باشد، بنابراین در آنجا نمازش قصر است.

مسأله ۵۵۷) خانمی که به تبع شوهر در مکانی غیر از وطن اصلی خودش زندگی می کند و قصد اعراض از وطنش نکرده است، چنانچه علم یا اطمینان ندارد که تا آخر عمر به وطن برنمی گردد بلکه احتمال می دهد؛ هر چند بر اثر حادثه ای مانند متارکه یا مرگ همسر به آنجا برگردد، نمازش در آنجا تمام است، اما اگر تصمیم دارد یا میداند که حتی با از دنیا رفتن شوهر و یا متارکه هم به وطن برنمیگردد، در این صورت اعراض محقق شده و آنجا وطن او محسوب نمیشود.


۱. برای کسی که از وطن خود خارج شده، سه حالت وجود دارد:
۱. چنانچه قصد دارد یا می­داند که به وطنش برمی­گردد؛ وطنیّت باقی است.
۲. چنانچه قصد دارد یا می­داندکه برنمی­گردد؛ اعراض محقق شده است.
۳. چنانچه نسبت به برگشتن یا برنگشتن تصمیمی نگرفته وعلمی هم در این مورد ندارد؛ وطنیّت همچنان باقی است؛ مگر آنکه مدت زیادی؛ مانند چهل پنجاه سال گذشته باشد و در این مدت به ذهنش هم نیامده که به آن جا برگردد.

۲. قصد اقامت ده روزه

مسأله ۵۵۸) اگر مسافر قصد کند در مکانی ده روز اقامت کند، باید نماز را در آنجا تمام بخواند؛ اما اگر بدون قصد و یا در حال تردید ده روز بماند، نمازش قصر است.

مسأله ۵۵۹) اگر انسان قصد اقامت ده روزه نکرده است، ولی یقین یا اطمینان دارد که ده روز در مکانی خواهد ماند، باید نماز را تمام بخواند. امّا اگر فقط گمان دارد که می ماند؛ نمازش قصر است.

مسأله ۵۶۰) ده روز اقامت باید متوالی و پشت سر هم باشد و بین آن قصد سفری را که موجبِ قصر نماز است نداشته باشد. بنابراین اگر قصد دارد پنج روز در محلی بماند، سپس به ده فرسخی برود و برگردد و مجدداً پنج روز دیگر بماند، قصد اقامت محقق نمی شود و از ابتدا نمازش قصر است.

مسأله ۵۶۱) اگر هنگام قصد اقامت تصمیم داشته باشد که در بین ده روز از محل اقامت خارج شود و به مسافتی کمتر از چهار فرسخ برود،۱ در صورتی که قصد داشته باشد به مقداری خارج شودکه عرفاً با ماندن ده روز در یک جا منافات ندارد؛ مانند اینکه بخواهد در این مدت دو سه بار و هر بار حداکثر به مدت نصف روز خارج شود، به قصد اقامت او خللی وارد نمی شود و نمازش تمام است.

مسأله ۵۶۲) مراد از «روز» در اقامت ده روز، معنای عرفی آن؛ یعنی از طلوع تا غروب خورشید است. بنابراین اگر فردی هنگام طلوع خورشید وارد مکانی شود و قصد کند تا غروب روز دهم آنجا بماند، نمازش تمام است و لازم نیست که شب اول و آخر نیز در آنجا باشد.

مسأله ۵۶۳) در قصد اقامت ده روز، شب های وسط هم حکم ده روز را دارد، بنابر این فردی که قصد اقامت کرده، نمی تواند شب ها به اندازه مسافت شرعی از آنجا خارج شود.

مسأله ۵۶۴) اگر مسافر بخواهد مقداری (هرچند به اندازه یک ساعت) کمتر از ده روز بماند، برای تحقق قصد اقامت کافی نبوده و نمازش قصر است.

مسأله ۵۶۵) کسی که قصد اقامت ده روز کرده، پس از اتمام ده روز تا زمانی که از آن محل خارج نشده، نمازش تمام است و نیاز به قصد مجدد ندارد.

مسأله ۵۶۶) اگر شخصی بعد از طلوع خورشید، وارد مکانی شود که می خواهد ده روز در آنجا بماند، به اندازهای که هنگام ورود از طلوع خورشید گذشته، باید از طلوع خورشید روز یازدهم بگذرد تا ده روز کامل شود؛ بنابراین اگر روز اول سه ساعت بعد از طلوع خورشید وارد مکانی شود، چنانچه قصدش این باشد که روز یازدهم تا سه ساعت بعد از طلوع خورشید آنجا بماند، نمازش کامل است.

مسأله ۵۶۷) مکان اقامت ده روز باید از نظر عرف یک مکان باشد و صرف اتصال دو مکان (مانند دو شهر یا دو روستا) به یکدیگر در صورتی که عرفاً یک مکان حساب نشود، کفایت نمی کند.

مسأله ۵۶۸) اگر شهری که در آن قصد اقامت کرده، از شهرهای بزرگ و دارای محلات به هم پیوسته باشد، چنانچه بخواهد بین محلات آن تردّد کند، خللی به یکی بودن مکان وارد نمی شود.

مسأله ۵۶۹) در صورت شک در وحدت مکان اقامت، نماز قصر است.

مسأله ۵۷۰) اگر قصد ماندن ده روز در مکانی مشروط به تحقق امری مشکوک یا مظنون باشد، قصد اقامت محقق نمی شود و نماز قصر است؛ مانند کسی که ده روز ماندنش را به آمدن دوستش مشروط کند در حالی که نمی داند او می آید یا نه یا حتی گمان دارد که او می آید.

مسأله ۵۷۱) اگر قصد اقامت ده روز داشته باشد ولی احتمال دهد که مانعی به وجود بیاید و نتواند ده روز بماند، در صورتی که این احتمال، ضعیف باشد و مورد اعتنای عقلا نباشد، قصد اقامت او محقق می شود و نمازش تمام است، ولی اگر احتمال ضعیف نباشد و نزد عقلا قابل توجه باشد، قصد اقامت محقق نمی شود و نماز قصر است.

مسأله ۵۷۲) اگر کسی قصد دارد تا روز معینی (مثلاً تا آخر ماه) در مکانی بماند و در واقع تا آن زمان ده روز باشد، اگر چه نداند ده روز است، قصد اقامت محقق شده و نمازش تمام است؛ هر چند احتیاط مستحب آن است که نماز را جمع بخواند.

مسأله ۵۷۳) اگر قصد دارد که تا روز معینی؛ مثلاً تا دوشنبه (نه بیشتر) در مکانی بماند و به تصور اینکه تا آن زمان ده روز است، قصد ده روز کند (در حالی که کمتر می باشد)، در این صورت نمازش قصر است. پس اگر در وقت متوجه شد باید نمازش را اعاده کند و اگر خارج وقت متوجه شد بنابر احتیاط واجب قضا کند.

مسأله ۵۷۴) اگر شخصی قصد دارد در مکانی ده روز بماند و تصور کند تا فلان روز، ده روز میشود (در حالی که از ده روز کمتر است) ولی قصد او به گونه ای است که اگر بداند تا آن زمان ده روز نمی شود، حتما روزهای بعد را هم می ماند تا ده روز کامل شود، در این صورت نمازش تمام است.

مسأله ۵۷۵) تحقق قصد اقامت ده روزه مشروط به خواندن نماز نیست، بنابراین چنانچه حائض یا نفساء قصد اقامت ده روزه کند قصدش صحیح و معتبر است و ایامی را که نماز نمی خواند جزء ده روز محاسبه می شود.

مسأله ۵۷۶) اگر مسافر هنگامی که مشغول خواندن نماز قصر است، قصد اقامت ده روزه کند، باید نماز را چهار رکعتی تمام کند.


۱. یعنی قصد خروج به مقدار کمتر از مسافت شرعی مقارن با قصد اقامت ده روز است.

 

عدول از قصد اقامت

مسأله ۵۷۷) مسافری که قصد اقامت ده روزه دارد، اگر پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی یومیه به صورت ادا از قصدش برگردد یا مردّد شود، نمازش قصر است.

مسأله ۵۷۸) کسی که قصد اقامت ده روزه کرده است، پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی یومیه به صورت ادا، تا زمانی که در آن مکان است، نمازش تمام است، حتی اگر از قصدش برگردد و نخواهد ده روز در آنجا بماند. اما اگر فقط نماز صبح یا مغرب خوانده و سپس منصرف شده، نمازش قصر است.

مسأله ۵۷۹) اگر هنگام خواندن اولین نماز چهار رکعتی، از ماندن ده روز منصرف شود و بخواهد کمتر از آن بماند، نمازش تبدیل به قصر میشود. بنابر این اگر تصمیم او قبل از رسیدن به رکعت سوّم باشد، باید نماز را به صورت قصر تمام کند و چنانچه در رکعت سوّم قبل از رکوع باشد، بنابر احتیاط واجب باید بنشیند و نماز را به صورت قصر تمام کند و دوباره نماز را به صورت قصر اعاده کند و اگر وارد رکوعِ رکعت سوم شده باشد، نمازش باطل است.

مسأله ۵۸۰) کسی که قصد اقامت ده روز کرده است، اگر روزه بگیرد و قبل از خواندن نماز چهار رکعتی از قصدش منصرف شود، در صورتی که انصراف بعد از زوال باشد، روزهاش صحیح است، ولی اگر قبل از زوال باشد، روزه باطل است.

مسأله ۵۸۱) کسی که بعد از قصد اقامت، نماز چهار رکعتی از او فوت شود و بدون اینکه نماز چهار رکعتی دیگری به صورت ادا بخواند، از ماندن منصرف شود، باید نمازهای بعدی را به صورت قصر بخواند، ولی آن نماز را حتی در سفر باید به صورت تمام قضا کند.

مسأله ۵۸۲) در مساله قبل اگر نماز را در همان سفر به صورت تمام قضا کند و پس از آن از ماندن منصرف شود، این نماز قضای چهار رکعتی برای تمام بودن نمازهای بعدی کافی نیست و نمازش قصر است.

مسأله ۵۸۳) اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از قصد اقامت برگردد، در صورتیکه معلوم شود نمازش باطل بوده، وظیفه اش قصر است.

مسأله ۵۸۴) اگر بعد از گذشت وقت نماز چهار رکعتی، از قصد اقامت برگردد و شک کند در وقت گذشته نماز خوانده یا نه؟ باید بنا بگذارد بر اینکه نماز را به صورت تمام خوانده است و نمازهای بعد را هم به صورت تمام به جا آورد.

مسأله ۵۸۵) اگر بعد از عدول از قصد اقامت، شک کند که قبل از عدول، یک نماز چهار رکعتی خوانده یا نه، نمازش قصر است.

 

خروج از محل اقامت

مسأله ۵۸۶) اگر پس از تحقق قصد اقامت، بخواهد به مقدار کمتر از چهار فرسخ (حتی به مدت یک روز یا بیشتر) از محل اقامت خارج شود، اشکال ندارد و به قصد اقامت خلل وارد نمی کند.

مسأله ۵۸۷) اگر پس از تحقق اقامت (چه بین ده روز اول یا بعد از آن) تصمیم بگیرد به کمتر از چهار فرسخ برود و قصد داشته باشد دوباره به محل اقامت (به این عنوان که محل اقامت است) برگردد، در مسیر رفت و برگشت و در مقصد و محل اقامت، نمازش تمام است.

 

۳. ماندن یک ماه بدون قصد اقامت

مسأله ۵۸۸) اگر بعد از پیمودن هشت فرسخ، سی روز در حال تردید در مکانی باشد، بعد از روز سی ام تا زمانی که از محل خارج نشده (اگر چه نصف روز باشد) باید نماز را تمام بخواند.

مسأله ۵۸۹) مسافری که تصمیم داشته کمتر از ده روز در جایی بماند، اگر بعد از اتمام این مدت، از رفتن منصرف شود و تصمیم بگیرد که دوباره کمتر از ده روز، مثلاً یک هفته دیگر بماند و به همین ترتیب، ماندنِ در آنجا را تمدید کند تا یک ماه شود، در این صورت مانند مساله قبل، از روز سی و یکم نمازش تمام است.

مسأله ۵۹۰) کسی که کمتر از سی روز؛ مثلاً ۲۸ روز در محلی به صورت مردّد حضور داشته است، چنانچه به محل دیگری برود و در آنجا نیز کمتر از سی روز با حال تردید توقف کند و سپس در محل سوم به همین صورت بماند، در هر سه محل نمازش قصر است.

مسأله ۵۹۱) محاسبه سی روز به این صورت است که اگر هنگام طلوع خورشید به مکانی وارد شده باشد، پس از غروب خورشید روز سی ام، نمازش تمام است و باید نماز عشاء روز سی ام و نمازهای چهار رکعتی بعد از آن را تمام بخواند، اما اگر بعد از طلوع خورشید وارد شده باشد؛ روز سی و یکم، همان زمانِ ورود، سی روز کامل می شود. بنابراین اگر یک ساعت پس از طلوع خورشید وارد شده باشد، یک ساعت پس از طلوع خورشید روز سی و یکم، سی روز تکمیل شده و نمازهای چهار رکعتی بعد از آن باید کامل خوانده شود.

مسأله ۵۹۲) اگر ابتدای تردید، روز اول ماه قمری باشد و ماه ۲۹ روز باشد، باید تا روز بیست و نهم نماز را قصر بخواند و در روز سی ام (اول ماه بعد) بنابر احتیاط واجب، بین قصر و تمام جمع کند و از روز سی و یکم تمام بخواند.

مسأله ۵۹۳) مکان تردید باید عرفاً واحد باشد، بنابراین اگر مقداری از سی روز را در یک مکان؛ مانند تهران و مقداری را در مکان دیگری؛ مانند کرج باشد، حکمِ سی روز مردّد را ندارد و همچنان نماز قصر است.

مسأله ۵۹۴) اگر در مدت سی روزی که مردّد است، به کمتر از چهار فرسخ برود، در صورتی که خروج او به اندازه ای است که از نظر عرف با سی روز ماندن در یک مکان منافات ندارد و به آن خللی وارد نمی کند، بعد از گذشت سی روز نمازش تمام است، مانند اینکه قسمتی از روز را بیرون برود؛ (نه تمام روز)، و بیرون رفتنش زیاد تکرار نشود؛ مثلاً در مدت سی روز، چهار پنج بار بیرون برود و هر بار مثلاً سه چهار ساعت بماند و برگردد.

مسأله ۵۹۵) کسی که سی روز بدون قصد اقامت در محلی بوده است، از روز سی و یکم مانند کسی است که قصد اقامت کرده است. بنابراین بعد از اتمام روز سی ام، باید نماز را تمام بخواند و اگر بخواهد به کمتر از مسافت شرعی برود، همان احکامی که در بحث اقامت ده روزه بیان شد، اینجا هم وجود دارد؛ به عنوان مثال اگر بخواهد به کمتر از چهار فرسخ برود و دوباره به همین محلی که سی روز مانده برگردد و بدون قصد اقامت در آن جا بماند؛ در مسیر رفت و برگشت و در مقصد و محل بازگشت، نمازش تمام است.

مسأله ۵۹۶) شخصی که با گذشت سی روز نمازش تمام است، چنانچه به قصد سفر شرعی از آن محل بیرون برود، احتیاط واجب آن است که یا در حدّ فاصل بین محل اقامت سی روز و حد ترخص، بین قصر و تمام جمع کند، یا نماز را تاخیر بیندازد و قصر بخواند.

 

حکم نوافل در سفر

مسأله ۵۹۷) خواندن نافله های ظهر و عصر در سفری که نماز در آن قصر است (هر چند با قصد رجاء) جایز نیست.

مسأله ۵۹۸) انجام نافله عشا (وُتیره) در سفر با قصد رجاء و به امید ثواب اشکال ندارد.

مسأله ۵۹۹) نمازهای نافله یومیه ای که از مسافر ساقط است، برای فردی که قصد ماندن ده روز را دارد، مشروع و مستحب است. همچنین روزه مستحبی نیز برای او مستحب می باشد.

مسأله ۶۰۰) اگر کسی در اماکن تخییر بخواهد نماز را به صورت تمام بخواند، می تواند نوافل یومیه را نیز بخواند.

مسأله ۶۶۱) نافله شب و نافلۀ نماز صبح و مغرب از مسافر ساقط نیست.

مسأله ۶۰۲) غیر از نافله های یومیه، نمازهای مستحبی دیگر؛ مانند نماز جعفر طیّار (که نماز خیلی مهم و با فضیلتی است) و نماز امام زمان (علیه السلام) یا نمازهایی که در ایام خاصی؛ مانند روز جمعه وارد شده، از مسافر ساقط نیست.

 

حکم خواندن نماز تمام در جایی که وظیفه قصر است

مسأله ۶۰۳) مسافری که می داند نماز در سفر با وجود شرایطی قصر است، همچنین می داند سفرش واجد آن شرایط است، در صورتی که نماز را تمام بخواند، نمازش باطل است و چه در وقت باشد و چه خارج از وقت باید آن را دوباره به صورت قصر بخواند.

مسأله ۶۰۴) مسافری که نمی داند نماز در سفر قصر است و بر خلاف وظیفه اش نماز را تمام می خواند، در صورتی که جاهل قاصر باشد۱، پس از فهمیدن حکم، لازم نیست نماز را اعاده یا قضا کند.

مسأله ۶۰۵) در فرض مساله قبل اگر جاهل مقصر باشد۲، به خاطر کوتاهی در یادگیری گناه کرده و پس از فهمیدن حکم، باید نمازش را در وقت اعاده و در خارج وقت قضاء کند.

مسأله ۶۰۶) اگر حکم نماز در سفر را می داند، ولی به دلیل جهل به خصوصیات حکم، نماز را تمام بخواند، در این صورت احتیاط واجب آن است که اگر در وقت متوجه شود، آن را اعاده و اگر بعد از وقت متوجه شود، آن را قضا کند؛ مانند اینکه می داند در سفر نماز قصر است، اما نمی داند بعد از قصد اقامت ده روز و قبل از خواندن یک نماز چهار رکعتی اگر از قصدش برگردد، نماز قصر است و نماز را تمام بخواند.

مسأله ۶۰۷) اگر مسافر حکم نماز در سفر را می داند، ولی به دلیل جهل به موضوع، نماز را تمام بخواند، باید نماز را اعاده کند؛ مانند اینکه می داند که وظیفه مسافر نماز قصر است ولی قصد دارد به مکان مشخصی که مسافت تا آنجا هشت فرسخ است برود، اما خیال می کند تا آنجا هفت فرسخ است و نماز را تمام می خواند در حالی که وظیفه واقعی او قصر است.

مسأله ۶۰۸) اگر فراموش کند که مسافر باید نمازش را قصر بخواند یا فراموش کند که در سفر است و نمازش را تمام بخواند، چنانچه داخل وقت یادش بیاید، باید نماز را اعاده کند و اگر اعاده نکند، قضای آن واجب است، ولی اگر بعد از وقت متوجه شود، نمازش قضا ندارد.

مسأله ۶۰۹) مسافری که نمی داند وظیفه مسافر قصر است؛ اگر نمازش قضا شود و بعد از وقت، متوجه حکم شود، باید قضای نماز خود را به صورت قصر بخواند.

مسأله ۶۱۰) در فرض مسأله قبل، اگر نماز فوت شده را به صورت تمام قضا کند و سپس متوجه حکم شود، در صورتی که جاهل قاصر بوده، اعاده نماز لازم نیست.

مسأله ۶۱۱) اگر فراموش کند که وظیفه مسافر نماز قصر است یا فراموش کند که در سفر است و به قصد تمام، نماز را شروع کند و پیش از قیام برای رکعت سوم یادش بیاید، باید نماز را دو رکعتی تمام کند و نمازش صحیح است و اگر بعد از قیام برای رکعت سوم و پیش از رکوع یادش بیاید، باید بنشیند و سلام دهد.

مسأله ۶۱۲) در فرض مسأله قبل، اگر بعد از رفتن به رکوع رکعت سوم یادش بیاید، نمازش باطل است؛ خواه در وسعت وقت باشد و خواه در تنگی وقت در حدی که به مقدار یک رکعت هم وقت نداشته باشد و باید نماز را اعاده یا قضا کند.


۱. یعنی کسی که حکم را نمی ­داند و توجه به جهل خود هم ندارد.
۲. یعنی کسی ­که توجه به جهل خود دارد و با اینکه می ­تواند آن را برطرف کند، این کار را نمی­ کند.

 

حکم خواندن نماز قصر در جایی که وظیفه تمام است

مسأله ۶۱۳) مسافری که وظیفه اش نماز تمام است، چنانچه برخلاف وظیفه نماز را قصر بخواند، نمازش باطل است و در این حکم تفاوتی میان علم، عمد، فراموشی و جهل به حکم یا موضوع نیست؛ مگر موردی که در مسأله بعد بیان می شود.

مسأله ۶۱۴) مسافری که می خواهد ده روز در جایی بماند، اگر به خاطر جهل به حکم نماز را قصر بخواند، نمازش صحیح است، ولی اگر به خاطر جهل به موضوع یا فراموشی قصر بخواند، نمازش باطل است و باید نمازش را دوباره بخواند.

مسأله ۶۱۵) کسی که وظیفه اش تمام است؛ مانند مسافریکه قصد اقامت ده روزه کرده، اگر در اثر فراموشی یا جهل به حکم یا موضوع، نماز را به نیّت قصر شروع کند و پیش از گفتن سلامی که با آن از نماز خارج می شود۱ متوجه شود، باید نماز را به صورت تمام ادامه دهد و صحیح است.


۱. سلام اول یعنی «السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته» سلام مستحبی است و با آن از نماز خارج نمی‌ شود، ولی سلام دوم؛ یعنی «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» یا سلام سوم؛ یعنی «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» موجب بیرون رفتن از نماز می‌ شود.

مسائل متفرقه

مسأله ۶۱۶) کسی که اول وقت در وطن یا محلی که قصد اقامت ده روز کرده، بوده و نماز نخوانده و به مسافرت رفته است، اگر بخواهد در سفر نماز بخواند، باید قصر بخواند.

مسأله ۶۱۷) کسی که اول وقت مسافر بوده و نماز نخوانده و سپس به وطن یا محل اقامت رسیده است، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله ۶۱۸) کسی که اول وقت مسافر بوده و نماز نخوانده و بعد از رسیدن به وطن یا محل اقامت نمازش فوت شده، باید آن را به صورت تمام قضا کند.

مسأله ۶۱۹) کسی که اول وقتِ نماز، در وطن یا محل اقامت بوده و به سفر رفته و نمازش در سفر فوت شده است، باید نمازش را به صورت قصر قضا کند.

مسأله ۶۲۰) مسافر در اماکن چهارگانۀ تخییر (یعنی شهر مکه، مدینه، مسجد کوفه و حائر حسینی علیه السلام) می تواند نمازهای چهار رکعتی را قصر یا تمام بخواند و اگر تمام بخواند افضل است، اما احتیاط مستحب قصر است.

مسأله ۶۲۱) حکم تخییر در تمامی شهر مکه و مدینه فعلی جاری است و مخصوص مسجد الحرام و مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که به دو مسجد اکتفاء شود.

مسأله ۶۲۲) در کوفه حکم تخییر اختصاص به مسجد کوفه دارد و در شهر کوفه، بنابر احتیاط واجب حکم تخییر جاری نیست.

مسأله ۶۲۳) حکم تخییر در حائر حسینی(علیه السلام) به زیر گنبد (تحت القبّه) و جایی که نزد قبر امام حسین (علیه السلام) صدق می کند، اختصاص دارد و بنابر احتیاط شامل رواق ها و صحن مطهر نمی شود.

مسأله ۶۲۴) در اماکن چهارگانه مذکور، تخییر استمراری است و مسافر می تواند هر یک از نمازهای چهار رکعتی را که بخواهد تمام و هر کدام را که بخواهد قصر بخواند.

مسأله ۶۲۵) اگر در اماکن تخییر، نمازی از مکلّف (عمداً یا سهواً) فوت شود و بخواهد در غیر این اماکن نماز را قضا کند، اقوی این است که به صورت قصر بخواند، و چنانچه بخواهد در همین مکان ها آن را قضا کند، بنابر احتیاط واجب باید قصر بخواند.

مسأله ۶۲۶) حکم تخییر در اماکن چهارگانه شامل روزه نمی شود، بنابراین مسافر نمی تواند در این اماکن روزه ماه مبارک رمضان را بگیرد.

 

نماز قضا

مسأله ۶۲۷) کسی که نماز واجب یومیه را در وقت معین آن عمداً یا از روی فراموشی یا به دلیل جهل نخوانده باشد یا بعد از وقت، متوجه بطلان نمازش شود، باید قضای آن را بخواند.

مسأله ۶۲۸) اگر کسی نماز واجب غیر یومیه؛ مانند نماز آیات را در وقت خود نخواند، قضای آن را باید به جا آورد.

مسأله ۶۲۹) قضای نماز در صورتی واجب است که مکلّف یقین به ترک یا باطل بودن آن داشته باشد، اما اگر شک یا گمان به ترک یا بطلان نمازی دارد، واجب نیست قضای آن را بخواند.

مسأله ۶۳۰) اگر مکلف در تمام وقت نماز بی هوش باشد، قضای آن واجب نیست؛ مگر اینکه بی هوشی به اختیار خودش بوده باشد که بنابر احتیاط واجب باید نماز را قضا کند.

مسأله ۶۳۱) غیر مسلمانی که به دین اسلام گرویده است، لازم نیست نمازهایی را که قبل از مسلمان شدنش نخوانده قضا کند؛ ولی مرتدّ، یعنی مسلمانی که از اسلام برگشته، باید نمازهای زمان ارتداد را بعد از توبه قضا کند.

مسأله ۶۳۲) نمازهایی را که زن در تمام وقت آن، در حال حیض یا نفاس بوده است، قضا ندارد.

مسأله ۶۳۳) کسی که نماز قضا دارد، واجب نیست فوراً آن را بخواند، البته نباید در خواندن آن کوتاهی کند.

مسأله ۶۳۴) شخصی که بر اثر جهل به موضوع یا حکم شرعی، نماز را بدون طهارت از حدث خوانده است؛ مانند کسی که نمی دانسته جنب شده و غسل نکرده یا نماز را با غسل یا وضوی باطل خوانده است، باید نمازها را قضا کند.

مسأله ۶۳۵) قضای نماز واجب را باید به همان صورت که قضا شده، به جا آورد؛ بنابراین اگر وظیفه مکلف نماز چهار رکعتی بوده و از او فوت شده، باید قضای آن را (هرچند در سفر) به صورت چهار رکعتی انجام دهد و اگر نمازهای چهار رکعتی در سفر (که وظیفه اش قصر است) از او فوت شده باشد، باید به صورت قصر بخواند؛ هر چند در سفر نباشد.

مسأله ۶۳۶) قضای نماز واجب را هر زمان از شبانه روز می توان خواند و لازم نیست مثلاً قضای نماز صبح در وقت نماز صبح یا قضای نماز ظهر در وقت نماز ظهر خوانده شود.

مسأله ۶۳۷) معیار در قضای نماز، آخر وقت است. بنابراین اگر آخر وقت که نماز از او فوت شده، مسافر بوده، باید قضای نماز را قصر بخواند؛ اگر چه اول وقت در وطنش بوده است و اگر آخر وقت مسافر نبوده، باید نماز را تمام بخواند؛ اگر چه اول وقت مسافر بوده است.

مسأله ۶۳۸) رعایت ترتیب در خواندن نماز قضا واجب نیست؛ مگر در قضای نماز ظهر و عصر یک روز و قضای نماز مغرب و عشای یک روز.

مسأله ۶۳۹) کسی که تعداد نمازهای قضای خود را نمی داند، می تواند به مقداری که یقین دارد قضا شده، اکتفا کند.

مسأله ۶۴۰) کسی که نماز قضا دارد، می تواند نماز اداء را بخواند؛ ولی احتیاط واجب آن است که اگر فقط یک نماز قضا دارد، ابتدا نماز قضا را بخواند؛ به خصوص اگر نماز قضا مربوط به همان روز باشد.

مسأله ۶۴۱) کسی که نماز قضا بر عهده دارد، می تواند نماز نافله و نماز مستحبی بخواند.

مسأله ۶۴۲) قضای نافله های یومیه مستحب است.

 

نماز استیجاری

مسأله ۶۴۳) اگر عباداتی مانند نماز یا روزه از میت فوت شده باشد؛ جایز است کسی را اجیر کنند تا قضای آنها را به نیابت از میت به جا آورد. همچنین جایز است کسی آنها را تبرّعاً۱ انجام دهد و با انجام آن، ذمّه میت فارغ می شود.

مسأله ۶۴۴) به نمازی که به نیابت از میت با اجرت خوانده می شود، نماز استیجاری می گویند.

مسأله ۶۴۵) در صورتی که میت نسبت به گرفتن اجیر برای قضای نمازهایش وصیت کرده باشد، تا مقدار ثلث ترکه باید به آن عمل شود و در بیش از ثلث، اجازه ورثه لازم است.

مسأله ۶۴۶) کسی که برای نمازهای میّتی اجیر شده است، هنگام خواندن نماز لازم نیست میّت را با ذکر خصوصیات معین کند، بلکه اگر به صورت مجمل و کلی او را مشخص کند، کافی است؛ مثلاً کسی که برای نماز دو نفر اجیر شده، اگر نیّت کند نماز را برای اولین میّتی که اجیر شده می خواند، کافی است.

مسأله ۶۴۷) اگر برای نماز استیجاری شرط خاصی (مانند به جماعت برگزار کردن یا در مسجد خواندن) نشده باشد، بر اجیر فقط لازم است نماز را با واجبات آن انجام دهد.

مسأله ۶۴۸) برای خواندن نمازهای میّت، همجنس بودن شرط نیست، یعنی مرد می تواند نمازهای قضای زن و زن نمازهای قضای مرد را بخواند؛ خواه اجیر باشد و یا تبرعاً انجام دهد.

مسأله ۶۴۹) در بلند یا آهسته خواندن نماز، نایب باید مطابق وظیفه خود عمل کند. بنابراین اگر مردی برای خواندن نمازهای قضای زن نایب شود، باید حمد و سوره نمازهای صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند.

مسأله ۶۵۰) کسی که برای قضای نماز میّت نایب می شود، باید شرایط زیر را داشته باشد:
۱. مسائل نماز را با اجتهاد یا تقلیدِ صحیح بداند.
۲. مورد اطمینان باشد که نماز را صحیح به جا می آورد.
۳. عذری نداشته باشد؛ مثلاً کسی که نشسته نماز می خواند، نمی تواند برای نمازهای میّت اجیر شود.


۱. یعنی به­ طور رایگان انجام دادن.

نماز قضای پدر و مادر

مسأله ۶۵۱) بر پسر بزرگ واجب است نمازهایی را که از پدر و بنابر احتیاط واجب از مادرش فوت شده، قضا کند.

مسأله ۶۵۲) اگر پدر یا مادری اصلاً نماز نخوانده باشند، بنابر احتیاط واجب قضای نمازها بر پسر بزرگ واجب است.

مسأله ۶۵۳) منظور از پسر بزرگ، بزرگ ترین پسری است که هنگام مرگ پدر و مادر زنده است، خواه بالغ باشد یا غیر بالغ.

مسأله ۶۵۴) اگر فرزند بزرگ میت، دختر و فرزند دوم پسر باشد، قضای نمازهای پدر و مادر بر پسر بزرگ که فرزند دوم است، واجب است.

مسأله ۶۵۵) هرگاه شخص دیگری (غیر از پسر بزرگ) نمازهای پدر و مادر را قضا کند، از پسر بزرگ ساقط می شود.

مسأله ۶۵۶) بر پسر بزرگ واجب است آن مقدار از نمازهایی را که یقین دارد از پدر و مادرش فوت شده است قضا کند و اگر نمی داند که از آنها نمازی قضا شده یا نه، چیزی بر او واجب نیست و تفحص و جستجو در این مورد لازم نمی باشد.

مسأله ۶۵۷) بر پسر بزرگ واجب است که نمازهای پدر و مادرش را به هر صورتی که امکان دارد قضا کند و اگر از انجام آن عاجز باشد، تکلیفی بر عهده اش نیست.

مسأله ۶۵۸) کسی که خودش نماز قضا دارد و نماز قضای پدر و مادر نیز بر عهده اوست، در تقدیم هر یک مخیّر است و هر کدام را بخواهد می تواند اول بخواند.

مسأله ۶۵۹) اگر پسر بزرگ پس از فوت پدر و مادر از دنیا برود، بر فرزندان دیگر قضای نماز پدر و مادر واجب نمی شود.

 

نماز آیات

برخی پدیده های شگفت طبیعی مانند زلزله، خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی، طوفان های مهیب و رعد و برق، همواره یادآور نشانه های قیامت و همچنین عظمت و قدرت خداوند است. در چنین مواقعی توجّه به خداوند که مبدأ همه قدرت هاست و خواندن دو رکعت «نماز آیات»، علاوه بر اینکه اضطراب و وحشت را به آرامش تبدیل می کند، سبب یاد کردن از تدبیر الهی در دستگاه آفرینش است و به جای گرایش به خرافات، روح توحید را تقویت می کند. خواندن این دو رکعت نماز وسیله انتقال ذهن انسان از «پدیده» به «پدید آورنده» است.

مسأله ۶۶۰) نماز آیات با وجود یکی از چهار سبب زیر واجب می شود:
۱. کسوف (خورشید گرفتگی) اگرچه مقدار کمی از آن گرفته باشد؛
۲. خسوف (ماه گرفتگی) اگرچه مقدار کمی از آن گرفته باشد؛
۳. زلزله؛
۴. هر حادثه غیر عادی آسمانی که باعث ترس بیشتر مردم شود، مانند بادهای سیاه و سرخ و صاعقه.

مسأله ۶۶۱) در غیر از کسوف و خسوف و زلزله در صورتی نماز آیات واجب می شود که موجب ترس و وحشت بیشتر مردم شود، بنابراین حادثه ای که ترس آور نباشد و یا موجب ترس و وحشت برخی افراد شود، سبب وجوب نماز آیات نیست.

مسأله ۶۶۲) اگر چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیش از یک بار اتفاق بیفتد، برای هر کدام از آنها یک نماز آیات واجب است.

مسأله ۶۶۳) برای هر زلزلۀ شدید یا خفیف، حتی پس لرزه اگر زلزله مستقلی حساب شود باید یک نماز آیات خوانده شود.

مسأله ۶۶۴) وجوب نماز آیات مختص کسانی است که هنگام وقوع حادثه، در آن مکان باشند.

مسأله ۶۶۵) پدیده هایی که موجب نماز آیات می شوند، با یکی از این راه ها ثابت می شوند:
۱. خود انسان متوجه شود.
۲. از هر راهی که موجب علم یا اطمینان شود.
۳. دو مرد عادل خبر دهند.

 

وقت نماز آیات

مسأله ۶۶۶) وقت وجوب نماز آیات در خورشید و ماه گرفتگی از زمانی است که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می کند و بنابر احتیاط واجب نباید نماز را به قدری تأخیر انداخت که شروع به باز شدن کند.

مسأله ۶۶۷) اگر مکلف نماز آیات را به قدری تأخیر بیندازد که خورشید یا ماه شروع به باز شدن کند، باید نماز را به قصد قربت؛ بدون نیّت ادا یا قضا (به قصد ما فی الذمه) به جا آورد؛ ولی اگر نماز را تا باز شدن کامل آن به تأخیر اندازد، باید نماز را به نیّت قضا بخواند.

مسأله ۶۶۸) هنگامی که زلزله، رعد و برق و مانند آن، (که مدت زمان وقوعش کم است) اتفاق می افتد، بنابر احتیاط مکلف باید فوراً نماز آیات بخواند و اگر تأخیر بیاندازد، باید آن را تا آخر عمر بدون قصد اداء و قضا (قصد ما فی الذمه) به جا آورد.

مسأله ۶۶۹) چنانچه مرکز زلزله نگاری وقوع لرزش های خفیف زمین را در منطقه ای اعلام کند که فقط با دستگاه قابل درک است و افرادی که در آنجا زندگی می کنند اصلاً آنها را احساس نکنند، نماز آیات واجب نمیشود.

مسأله ۶۷۰) کسی که هنگام گرفتن ماه یا خورشید اصلاً مطلع نشود و بعد از باز شدن آن بفهمد، درصورتی که گرفتگی کامل بوده، باید قضای نماز آیات را بخواند ولی اگر فقط مقداری از آن گرفته بوده، قضا بر او واجب نیست.

مسأله ۶۷۱) کسی که از خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی در وقت آن مطلع شده ولی نماز آیات را (هر چند بر اثر فراموشی) نخوانده، باید قضای آن را بخواند، هر چند تمام آن نگرفته باشد.

مسأله ۶۷۲) اگر از سایر حوادث (به جز خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی) در وقت آن مطلع شود و نماز آیات را هر چند بر اثر فراموشی نخواند، باید نماز آیات را بخواند و اگر در وقت آن مطلع نشده و پس از حادثه فهمیده باشد، احتیاط واجب آن است که آن را بخواند.

 

کیفیت نماز آیات

مسأله ۶۷۳) نماز آیات دو رکعت است که هر رکعت آن پنج رکوع و دو سجده دارد و به چند صورت می توان آن را به جا آورد:
صورت اول: در هر رکعت، پنج بار حمد و سوره خوانده میشود؛ به این صورتکه بعد از نیت و تکبیره الاحرام، یک حمد و سوره کامل می خواند و به رکوع می رود، سپس سر از رکوع برداشته، دوباره حمد و سوره را می خواند و به رکوع دوم می رود و باز سر از رکوع برمی دارد و به همین شکل ادامه میدهد تا پنج رکوع انجام شود، سپس به سجده می رود و پس از انجام دو سجده، رکعت دوم را مانند رکعت اول به جا میآورد و پس از انجام دو سجده تشهد را خوانده و سلام می دهد.
صورت دوم : در هر رکعت فقط یک حمد و سوره خوانده میشود؛ به این صورت که سوره را پنج قسمت کرده و بعد از نیّت و تکبیرۀ الاحرام، حمد و یک قسمت از سوره را (چه یک آیه باشدیا کمتر و یا بیشتر) میخواند و به رکوع میرود و بعد از رکوع بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم سوره و سپس رکوع دوم را انجام میدهد، و همین طور ادامه میدهد تا سورهای که پیش از هر رکوع، یک قسمت از آن را خوانده، قبل از رکوع آخر تمام شود، سپس رکوع پنجم را به جا می آورد و به سجده میرود و پس از اتمام دو سجده، رکعت دوم را مانند رکعت اول انجام داده و تشهد را خوانده و سلام میدهد.

مسأله ۶۷۴) بنابر احتیاط واجب «بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» را نمی توان یک قسمت از سوره به حساب آورد و با آن رکوع کرد.

مسأله ۶۷۵) مواردی که در نماز یومیه واجب یا مستحب است، در نماز آیات هم همان حکم را دارد، ولی در نماز آیات به جای اذان و اقامه، سه مرتبه به امید درک ثواب گفته می شود: “اَلصَّلاه”.

مسأله ۶۷۶) مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم گفته شود: “سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ” و نیز پیش از هر رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید ولی بعد از رکوع پنجم و دهم، گفتن تکبیر مستحب نیست.

مسأله ۶۷۷) خواندن قنوت پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم مستحب است. البته اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم خوانده شود، کافی است.

 

شک در نماز آیات

مسأله ۶۷۸) اگر شک کند چهار رکوع انجام داده یا پنج رکوع، چنانچه برای رفتن به سجده خم نشده باشد، باید یک رکوع دیگر انجام دهد و اگر برای رفتن به سجده خم شده، باید به شک خود اعتنا نکند.

مسأله ۶۷۹) هر یک از رکوعهای نماز آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود، نماز باطل می شود.

مسأله ۶۸۰) اگر بفهمد نماز آیاتی را که خوانده باطل بوده است، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته است، قضا کند.

 

نماز عید فطر و قربان

مسأله ۶۸۱) نماز عید فطر و قربان در زمان حضور معصوم (علیه السلام) واجب است و باید به جماعت برگزار شود و در عصر حاضر (که زمان غیبت کبری است) مستحب است.

مسأله ۶۸۲) وقت نماز عید فطر و قربان، از اول آفتاب روز عید تا ظهر است.

مسأله ۶۸۳) مستحب است نماز عید قربان را بعد از بالا آمدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است بعد از بالا آمدن آفتاب ابتدا افطار کنند و زکات فطره را بدهند، سپس نماز عید را بخوانند.

مسأله ۶۸۴) نماز عید فطر و قربان دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و بعد از دو سجده برخیزد و در رکعت دوم بعد از حمد و سوره، چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و نماز را ادامه دهد و تمام کند.

مسأله ۶۸۵) در نماز عید فطر و قربان مستحب است قرائت بلند خوانده شود.

مسأله ۶۸۶) نماز عید سوره مخصوص ندارد، ولی بهتر است در رکعت اول سوره “شمس” و رکعت دوم سوره “غاشیه”، یا در رکعت اول سوره “اعلی” و رکعت دوم سوره “شمس” خوانده شود.

مسأله ۶۸۷) در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری خوانده شود کافی است ولی بهتر است این دعا را به امید درک ثواب بخوانند: “اَللّهُمَّ اَهلَ الکِبریاءِ وَ العَظَمَهِ وَ اَهلَ الجوُدِ وَ الجَبَروُتِ وَ اَهلَ العَفوِ وَ الرَّحمَهِ وَ اَهلَ التَّقوی وَ المَغفِرَهِ اَساَلُکَ بِحَقِّ هذَا الیَومِ الَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَهً وَ مَزیداً اَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَن تُدخِلَنی فی کُلِّ خَیرٍ اَدخَلتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ و اَن تُخرِجَنی مِن کُلِّ سوُءٍ اَخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم اَللّهُمَّ اِنّی اَساَلُکَ خَیرَ ما سَاَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصّالِحونَ وَ اَعوذُ بِکَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عِبادُکَ المُخلَصونَ”

مسأله ۶۸۸) کوتاه یا طولانی خواندن قنوت های نماز عید اشکال ندارد، ولی کم یا زیاد کردن تعداد آنها جایز نیست.

مسأله ۶۸۹) اگر نمازگزار در تکبیرهای نماز و قنوت های آن شک کند، اگر از محل آن تجاوز نکرده است، بنابر اقل بگذارد و اگر بعد معلوم شود که گفته بوده است، اشکال ندارد.

مسأله ۶۹۰) اگر قرائت یا تکبیرها یا قنوت ها را فراموش کند، نماز صحیح است ولی اگر رکوع یا دو سجده یا تکبیره الاحرام را فراموش کند، نماز باطل می شود.

مسأله ۶۹۱) نماز عید فطر و قربان قضا ندارد.

 

نماز جماعت

روح اجتماعی دین اسلام، در بسیاری از وظایف دینی از جمله نماز، دیده می شود. برگزاری این عبادت به صورت گروهی و با «جماعت»، جلوه و شکوهی بزرگ پدید می آورد، و میان مؤمنان همدلی و وحدت و همکاری ایجاد می کند. همچنین پاداش بسیار از سوی خداوند به برگزارکنندگان «نماز جماعت» داده می شود. به همان اندازه که به نماز جماعت سفارش شده، از بی اعتنایی نسبت به آن و شرکت نکردن در نماز جماعت نکوهش شده و نشانه نفاق حساب شده است. نماز جماعت، در عین حال تمرینی برای اطاعت از پیشوا و مقدّم داشتن افراد پاک و صالح و انجام عمل هماهنگ با تبعیت از عمل آنان است.

 

استحباب نماز جماعت

مسأله ۶۹۲) مستحب است نمازهای واجب شبانه روز به جماعت خوانده شود و نسبت به نماز صبح و مغرب و عشا بیشتر سفارش شده است.

مسأله ۶۹۳) شرکت در نماز جماعت برای همه مستحب است ولی برای همسایه مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را می شنود، بیشتر سفارش شده است.

مسأله ۶۹۴) وقتی نماز جماعت برپا می شود، مستحب است کسی که نمازش را فُرادا خوانده، دوباره نماز را به جماعت بخواند و اگر بعد از آن متوجه شود نماز اوّل باطل بوده، نماز دوم کافی است.

مسأله ۶۹۵) اگر هنگامی که مشغول خواندن نماز سه یا چهار رکعتی است، نماز جماعت برپا شود و اطمینان ندارد که بعد از اتمام نمازش به جماعت می رسد، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته است، مستحب است به نیّت نماز مستحب، نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.

مسأله ۶۹۶) اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کند نماز را به جماعت بخواند در صورتی که ترک جماعت موجب اذیت آنها شود، احتیاط آن است که نماز را به جماعت بخواند.

مسأله ۶۹۷) اگر شخصی در نماز دچار وسواس باشد، واجب نیست نماز را به جماعت بخواند؛ مگر آنکه وسواسش در حدی باشد که نماز را قطع می کند یا تکرار زیاد ذکر، موجب از بین رفتن موالات و باعث بطلان نماز شود.

 

موارد جواز نماز جماعت

مسأله ۶۹۸) تمام نمازهای واجب شبانه روز را می توان به جماعت خواند و هنگامی که امام جماعت یکی از نمازهای شبانه روزی را می خواند، می توان همان نماز یا نماز یومیه دیگری را به او اقتدا کرد.

مسأله ۶۹۹) اگر امام جماعت نمازش را احتیاطاً دوباره بخواند، فقط در صورتی مأموم می تواند به او اقتدا کند که او نیز بخواهد نمازش را احتیاطاً دوباره بخواند و جهت احتیاطش با امام یکی باشد.

مسأله ۷۰۰) اگر امام یکی از نمازهای شبانه روزی را می خواند، مأموم می تواند قضای هر کدام از نمازهای شبانه روزی خود را با او به جماعت بخواند.

مسأله ۷۰۱) اگر امام قضای نماز شبانه روزی خود را می خواند، می توان نماز شبانه روزی یا قضای آن را به او اقتدا کرد، ولی اگر نماز قضای احتیاطی؛ یعنی نمازی که قضا شدن آن قطعی نیست را به جا می آورد، چه برای خود باشد یا دیگری، نمی توان به او اقتدا کرد.

مسأله ۷۰۲) کسی که نماز یومیه را احتیاطاً اعاده می کند (چه احتیاط آن مستحب باشد یا واجب) می تواند به کسی که نماز واجب (ادا یا قضا) می خواند، اقتدا کند.

مسأله ۷۰۳) اگر نماز امام جماعت یا مأموم شکسته باشد، جماعت صحیح و دارای ثواب جماعت است.

مسأله ۷۰۴) نماز جمعه باید به جماعت خوانده شود و فرادا صحیح نیست.

مسأله ۷۰۵) تکرار امامت در نماز جماعت در نمازهای یومیه یک بار جایز است، مشروط بر اینکه مأمومین در جماعت دوم غیر از مأمومین جماعت اول باشند.

 

موارد عدم جواز جماعت

 

مسأله ۷۰۶) به­ جماعت خواندنِ نمازِ طوافِ کعبه صحیح نیست.

مسأله ۷۰۷) هیچ‌ یک از نمازهای مستحب را نمی‌ توان به جماعت خواند، مگر نماز عید فطر و قربان (که در زمان غیبت مستحب هستند) و نماز استسقاء (باران).

مسأله ۷۰۸) به جماعت خواندن نماز عید غدیر مشروع نیست.

مسأله ۷۰۹) اگر معلوم نیست نمازی که امام می ‌خواند، واجب است یا مستحب، نمی‌ توان به او اقتدا کرد.

مسأله ۷۱۰) جایز نیست نماز یومیه را به نماز احتیاط (که هنگام شک در رکعات خوانده می‌ شود) اقتدا کرد، همچنین نماز احتیاط را هم نمی‌ توان به نماز یومیه اقتدا کرد.

 

شرایط امام جماعت

مسأله ۷۱۱) امام جماعت باید عاقل، عادل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده و بنابر احتیاط بالغ باشد و نماز را صحیح بخواند و اگر مأموم مرد است امام هم مرد باشد.

مسأله ۷۱۲) اگر همه مأمومین زن باشند، جایز است امام جماعت آنان زن باشد.

مسأله ۷۱۳) کسی که ایستاده نماز می خواند، نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند، اقتدا کند.

مسأله ۷۱۴) کسی که نشسته نماز می خواند، می تواند به کسی که نشسته نماز می خواند، اقتدا کند.

مسأله ۷۱۵) اقتدا به کسی که به سبب عذری با تیمم یا وضوی جبیره و یا با بدن یا لباس نجس نماز میخواند، جایز است.

مسأله ۷۱۶) اگر امام جماعتی را که عادل می دانسته، شک کند که به عدالت خود باقی است یا نه، می تواند به او اقتدا کند.

 

شرایط نماز جماعت

مسأله ۷۱۷) در نماز جماعت، شرایط زیر باید مراعات شود:
۱. مأموم جلوتر از امام نایستد و احتیاط واجب آن است کمی عقب تر بایستد.
۲. مکان امام از مکان مأمومین بالاتر نباشد، البته اختلاف کم (کمتر از یک وجب) اشکال ندارد.
۳. فاصله میان امام و مأموم، همچنین فاصله بین صف ها زیاد نباشد.
۴. بین امام و مأموم، همچنین بین صف ها چیزی مانند دیوار یا پرده مانع نباشد ولی نصب پرده و مانند آن بین صف مردان و زنان اشکال ندارد.

مسأله ۷۱۸) اگر نماز جماعت در زمین سراشیب برگزار می شود و امام در طرفی که بالاتر است می ایستد، در صورتی که سراشیبی آن در حدّی باشد که به آن زمینِ مسطح بگویند، مانعی ندارد.

مسأله ۷۱۹) اگر مکان مأموم در بلندی قرار دارد، در صورتی که بلندی آن به مقدار متعارف؛ مانند حیاط مسجد و پشت بام آن باشد، نه مانند ساختمان های چندین طبقه، جماعت صحیح است.

مسأله ۷۲۰) احتیاط واجب آن است که فاصله محل سجده مأموم و محل ایستادن امام و همچنین محل ایستادن صف جلو با محل سجده صف بعد بیشتر از یک گام بلند (حدود یک متر) نباشد.

مسأله ۷۲۱) اگر مأموم از سمت جلو به امام متصل نباشد و فقط به واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده به امام متصل باشد، نمازش صحیح است.

مسأله ۷۲۲) اگر در حال نماز بین مأموم و امام یا بین مأموم و ماموم دیگری که به واسطه او به امام متصل است، بیشتر از یک گام بزرگ فاصله پیدا شود، اتصال به جماعت قطع و نمازش فرادا می شود.

مسأله ۷۲۳) اگر واسطه اتصال در جماعت، کودک نابالغ باشد، چنانچه بدانند نماز او صحیح است، می توانند اقتدا کنند و به جماعت نماز بخوانند.

مسأله ۷۲۴) اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود یا همه نیّت فرادا کنند، اگر فاصله با صف جلوتر از آنها به اندازه یک گام بزرگ نباشد، اتصال جماعت محفوظ و جماعت صحیح است و اگر بیشتر از این مقدار باشد، نماز آنها فرادا می شود، مگر اینکه افرادی که نمازشان تمام شده بلافاصله دوباره اقتدا کنند.

مسأله ۷۲۵) اگر نماز امام باطل شود و یا قبل از نماز مأمومین به پایان برسد؛ مانند اینکه مسافر باشد، مأمومین می توانند فردی از خودشان را (که دارای شرایط امام جماعت است) مقدم داشته و ادامه نماز را با اقتداء به او به پایان برسانند.

 

وظایف مأموم از جهت تبعیت

مسأله ۷۲۶) مأموم نباید تکبیره الاحرام را پیش از امام بگوید، بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده تکبیر نگوید.

مسأله ۷۲۷) بعد از تکبیر امام، اگر افراد صف جلو آماده نماز باشند و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، کسی که در صف بعد ایستاده، می تواند تکبیر بگوید.

مسأله ۷۲۸) مأموم به غیر از حمد و سوره، باید همه اذکار نماز را خودش بخواند؛ ولی اگر در رکعت سوم یا چهارم نماز امام به او اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند.

مسأله ۷۲۹) اگر مأموم در نماز صبح و رکعت اوّل و دوم نمازمغرب و عشا، حمد و سوره امام جماعت را بشنود، هر چند کلمات آن را تشخیص ندهد، نباید حمد و سوره را بخواند و نیز در صورتی که بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، بنابراحتیاط واجب نباید آن را بخواند ولی اگر صدای امام را نمی شنود، مستحب است حمد و سوره را آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند خواند، اشکال ندارد.

مسأله ۷۳۰) در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر مأموم بنابر احتیاط واجب نباید حمد و سوره بخواند، و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.

مسأله ۷۳۱) اگر در تعیین امام جماعت اشتباه کند و به تصور اینکه مثلاً علی است اقتدا کند و بعد از نماز معلوم شود احمد بوده است، در صورتی که احمد عادل باشد و اقتدای او مقید به این نبوده که امام جماعت فرد خاصی باشد، جماعت صحیح است. اما اگر اقتدای او مقید به این بوده که امام جماعت فرد خاصی (علی) باشد، جماعتش باطل است و درصورتی که رکنی اضافه نکرده، نمازش به صورت فرادا صحیح است.

مسأله ۷۳۲) اگر مأموم، اقوال۱ نماز را زودتر یا دیرتر از امام جماعت بگوید، اشکال ندارد، جز تکبیره الاحرام که حکم آن ذکر شد. در غیر تکبیره الاحرام نیز اگر می شنود که امام جماعت چه می گوید یا می داند که چه وقت می گوید، احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.

مسأله ۷۳۳) مأموم باید افعال نماز را با امام یا کمی دیرتر از امام به جا آورد و اگر عمداً از امام جماعت جلو بیفتد یا مدتی بعد از او (به نحوی که متابعت از امام صدق نکند) انجام دهد، نمازش فرادا می شود.

مسأله ۷۳۴) اگر سهواً پیش از امام جماعت به رکوع رود، باید سر از رکوع بردارد و دوباره همراه با امام به رکوع رود و نماز را با امام جماعت تمام کند و نمازش به جماعت صحیح است و اگر از رکوع برنگردد، نمازش به صورت فرادا صحیح است.

مسأله ۷۳۵) اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام هنوز در رکوع باشد، باید به رکوع برگردد، در این صورت زیاد شدن رکن نماز را باطل نمی کند؛ ولی اگر به رکوع برود و پیش از رسیدن به حدّ رکوع، امام سر از رکوع بردارد، نمازش باطل است.

مسأله ۷۳۶) اگر سهواً پیش از امام جماعت به سجده رود، واجب است سر از سجده بردارد و با امام به سجده رود و نمازش به جماعت صحیح است.

مسأله ۷۳۷) اگر سهواً پیش از امام سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است و او هم به سجده برگردد ولی به سجده امام جماعت نرسد، نمازش صحیح است؛ ولی اگر در هر دو سجده این اتفاق بیفتد، نمازش باطل است.

مسأله ۷۳۸) اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع یا سجده بردارد و سهواً یا به خیال نرسیدن به رکوع یا سجده امام برنگردد، نمازش صحیح است.

مسأله ۷۳۹) اگر در رکعتی که قنوت ندارد، امام جماعت سهواً قنوت بخواند، مأموم نباید قنوت بخواند؛ ولی نمی تواند پیش از امام جماعت به رکوع رود، بلکه باید صبر کند تا قنوت امام تمام شود و نماز را با امام ادامه دهد.

مسأله ۷۴۰) اگر در رکعتی که تشهد ندارد، امام جماعت سهواً تشهد بخواند، مأموم نباید تشهد را بخواند؛ ولی نمی تواند پیش از امام برخیزد، بلکه باید صبر کند تا تشهد امام تمام شود و نماز را با او ادامه دهد.


۱. اجزای نماز دو قسم است:
۱. اقوال نماز: اجزایی از نماز که خوانده می شود؛ مانند تکبیره الإحرام، حمد، سوره، ذکر، تشهد و سلام.
۲. افعال نماز: کارهایی که در نماز انجام می‌ شود؛ مانند قیام، رکوع، سجده، نشستن بعد از سجده.

 

وظایف مأموم هنگام اقتدا در رکعات مختلف نماز

 

اقتدا در رکعت اوّل

مسأله ۷۴۱) اگر مأموم در رکعت اوّل یا دوم امام به او اقتدا کند، حمد و سوره در آن رکعت از او ساقط است.

مسأله ۷۴۲) اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است، می تواند اقتدا کند؛ ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و نمازش به جماعت صحیح است؛ اگر چه بعد متوجه شود که امام در رکعت اوّل یا دوم بوده است.

مسأله ۷۴۳) اگر به خیال اینکه امام در رکعت اوّل یا دوم است، حمد و سوره را نخواند و بعد از رفتن به رکوع متوجه شود که امام در رکعت سوم یا چهارم بوده، نمازش صحیح است؛ ولی اگر پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، باید فقط حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند.

مسأله ۷۴۴) اگر ابتدای نماز یا در اثنای حمد یا سوره اقتدا کند و پیش از آنکه به رکوع رود، امام سر از رکوع بردارد، نماز او به صورت جماعت صحیح است و باید به رکوع رود و خود را به امام جماعت برساند.

 

اقتدا در رکوع

مسأله ۷۴۵) اگر هنگامی که امام در رکوع است، مأموم اقتدا کند، ممکن است یکی از حالت های زیر پیش آید:
۱. اگر وقتی به حدّ رکوع می رسد هنوز امام در رکوع باشد، نماز به جماعت صحیح است و یک رکعت حساب می شود؛ هر چند ذکر امام تمام شده باشد.
۲. اگر وقتی به حدّ رکوع می رسد، امام در حال برخاستن از رکوع یا ایستاده باشد، که نماز به صورت فُرادا صحیح است و رکعت اول نماز او حساب میشود و باید نماز را ادامه دهد.
۳. اگر به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، که نمازش به صورت فرادا صحیح است و رکعت اول نماز او حساب می شود و باید نماز را ادامه دهد.
۴. اگر پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، در این صورت می تواند نیت فرادا کند.

 

اقتدا در رکعت دوّم

مسأله ۷۴۶) اگر مأموم در رکعت دوم اقتدا کند، با توجه به نماز امام، سه صورت فرض می شود:
۱. چنانچه نماز امام دو رکعتی است، مستحب است مأموم ذکر قنوت را با امام بخواند و هنگام تشهد امام، می تواند برخیزد و بقیه نماز را فرادا بخواند یا به صورت نیم خیز بنشیند تا امام سلام نماز را بگوید، سپس برخیزد.
۲. چنانچه نماز امام سه رکعتی است، مستحب است قنوت و تشهد را با امام بخواند و احتیاط واجب آن است که موقع خواندن تشهد، به صورت نیم خیز بنشیند و بعد از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند و بعد از دو سجده، تشهد رکعت دوم را بگوید و اگر نماز او نیز سه رکعتی است، هنگام سلام امام می تواند برخیزد و بقیه نماز را فرادا بخواند یا نیم خیز بنشیند و پس از سلام امام برای رکعت سوم برخیزد.
۳. چنانچه نماز امام چهار رکعتی است، در رکعت اول مانند فرض قبل عمل نموده و در رکعت دوم نمازش (که رکعت سوم امام است) بعد از دو سجده، تشهد را به مقدار واجب بخواند سپس برخیزد و رکعت سوم را به جا آورد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد، یک مرتبه بگوید و خود را در رکوع به امام برساند و بقیه نماز را همان گونه که گفته شد ادامه دهد.

 

اقتدا در رکعت سوّم یا چهارم

مسأله ۷۴۷) اگر در رکعت سوم یا چهارم به امام اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید تنها حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند.

مسأله ۷۴۸) اگر مأموم بداند چنانچه سوره را بخواند، در رکوع به امام نمی رسد، باید سوره را نخواند و چنانچه آن را بخواند و به رکوع امام نرسد، نمازش فرادا می شود.

مسأله ۷۴۹) اگر امام در رکعت سوم یا چهارم نماز باشد و مأموم بداند که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمی رسد، بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود، آنگاه اقتدا کند.

مسأله ۷۵۰) اگر زمانی به جماعت برسد که امام مشغول خواندن تشهد رکعت آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید نیت کند و پس از تکبیره الاحرام بنشیند و تشهد نماز را با امام بخواند ولی سلام نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید، بعد بایستد و نماز را ادامه بدهد؛ یعنی حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند. این عمل مختص تشهد آخر نماز جماعت و برای درک ثواب جماعت است و نمی توان آن را در تشهد رکعت دوم نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی انجام داد.

 

عدول از نماز جماعت به نماز فُرادا

مسأله ۷۵۱) انسان می تواند در بین نماز جماعت نیّت فرادا کند و نماز را به تنهایی ادامه دهد؛ حتی اگر از اوّل نماز قصدش همین باشد. البته احتیاط مستحب آن است که از ابتدای نماز چنین قصدی نداشته باشد.

مسأله ۷۵۲) اگر مأموم بعد از اتمام قرائت امام جماعت نیّت فرادا کند، لازم نیست قرائت را بخواند. اما اگر در اثنای قرائت قصد انفراد کند، چنانچه بعد از اتمام حمد عدول کند نیاز نیست حمد را بخواند و اگر در اثنای حمد یا سوره، عدول کند احتیاط واجب آن است که آن را از ابتدا به قصد قربت مطلقه (نه به قصد ورود) بخواند.

مسأله ۷۵۳) اگر در بین نماز جماعت نیّت فرادا کند، بنابر احتیاط واجب نمی تواند دوباره نیّت جماعت کند حتی اگر فاصله چندانی هم نشود؛ همچنین اگر مردّد شود که نیّت فرادا کند یا نه، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را فرادا به پایان برساند.

 

مستحبّات و مکروهات نماز جماعت

مسأله ۷۵۴) بهتر است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف اول بایستند.

مسأله ۷۵۵) مستحب است صف های جماعت منظم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستاده اند، فاصله نباشد و شانه های آنان در ردیف یکدیگر باشد.

مسأله ۷۵۶) مستحب است بعد از گفتن «قد قامت الصلاه»، مأمومین برخیزند.

مسأله ۷۵۷) مستحب است امام جماعت حال مأمومین ضعیف تر را رعایت کند و عجله نکند تا افراد ضعیف به او برسند.

مسأله ۷۵۸) مستحب است امام جماعت در حمد و سوره نمازهای جهری و ذکرهایی که بلند می خواند، صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند؛ ولی نباید بیش از اندازه صدا را بلند کند.

مسأله ۷۵۹) اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و می خواهد اقتدا کند، مستحب است رکوع را دو برابر معمول طول دهد و سپس برخیزد؛ اگرچه بفهمد کس دیگری هم برای اقتدا وارد شده است.

مسأله ۷۶۰) اگر در صف های جماعت جا باشد، تنها ایستادن در یک صف مکروه است.

مسأله ۷۶۱) مکروه است مأموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود.

 

نماز جمعه

نماز جمعه، گردهمایی هفتگی مسلمانان بر محور «یاد خدا» و «عبادت» پروردگار است. خطبه هایی که امام جمعه می خواند، هم جنبه موعظه و سازندگی دارد، هم روشنگر و آگاهی بخش است. این نماز، از شؤون حکومت اسلامی است که بعد سیاسی و حکومتی هم دارد. همچنین از مظاهر شکوه امّت اسلامی و اقتدار حاکمیّت دینی می باشد. اینکه در قرآن، سوره ای به نام «جمعه» وجود دارد و در آن به مسلمانان دستور داده شده که جمعه ها به سوی این نماز بشتابند، بیانگر اهمیّت آن است. نماز جمعه هم مسلمین را متّحد می کند، هم تبلیغات دشمن را خنثی می کند و هم وسیله ای برای آشنا شدن با تکالیف اجتماعی و مسائل جهانی اسلام است. همچنین نوعی بسیج نیرو به شمار می آید، حضور مستمرّ در این مراسم نیز، نشانه همبستگی با امّت اسلام و آرمان های نظام اسلامی است.

مسأله ۷۶۲) نماز جمعه که در روز جمعه به جای نماز ظهر خوانده می شود، در عصر حاضر (زمان غیبت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف) واجب تخییری۱ است و احتیاط مستحب آن است که در این زمان که حکومت عدل اسلامی در ایران برقرار است حتی المقدور نماز جمعه ترک نشود.

مسأله ۷۶۳) شرکت نکردن در نماز جمعه به سبب اهمیّت ندادن به آن، شرعاً ناپسند است.


۱. معنای واجب تخییری این است که مکلف در ادای فریضه واجب ظهر روز جمعه، بین خواندن نماز جمعه یا نماز ظهر مخیّر است.

 

شرایط نماز جمعه

مسأله ۷۶۴) شرایط صحت نماز جمعه، عبارت است از:
۱. به جماعت برگزار شدن؛
۲. نمازگزاران حداقل پنج نفر باشند؛ (یک نفر امام و چهار نفر مأموم)
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مانند اتصال صفوف؛
۴. حداقل وجود یک فرسخ۱ فاصله با نماز جمعه مجاور.

مسأله ۷۶۵) مسافری که نمازش شکسته است، می تواند در نماز جمعه شرکت کند و به جای نماز ظهر، نماز جمعه را بخواند.

مسأله ۷۶۶) میزان در مقدار فاصله بین دو نماز جمعه، محل برگزاری نماز است، نه شهری که نماز جمعه در آن برپا می شود.

مسأله ۷۶۷) اگر دو نماز جمعه در فاصله کمتر از یک فرسخ برگزار شود، نمازی که زودتر برگزار شده، صحیح و دومی باطل است و در صورتی که هم زمان با هم اقامه شوند، هر دو باطل هستند.


۱. یک فرسخ حدود ۵۱۲۵ متر می باشد.

 

شرایط امام جمعه

مسأله ۷۶۸) تمام شرایط معتبر در امام جماعت؛ مانند عدالت، در امام جمعه نیز لازم است.

مسأله ۷۶۹) اگر هنگام اقتدا به امام جمعه، اطمینان به عدالت او داشته باشد و بعد از نماز شک در عدالت یا یقین به عدم عدالت وی پیدا کند، نمازهایی را که به او اقتدا کرده، صحیح است.

مسأله ۷۷۰) اگر نصب فردی به امامت جمعه موجب وثوق و اطمینان مأموم به عدالت وی شود در صحت اقتدا به او کافی است.

 

وقت نماز جمعه

مسأله ۷۷۱) وقت نماز جمعه از اول زوال خورشید (اول ظهر) شروع می شود و احتیاط واجب آن است که از اوایل عرفی وقت نماز ظهر به تأخیر نیفتد.

مسأله ۷۷۲) امام جمعه می تواند خطبه های نماز جمعه را قبل از ظهر بیان کند.

 

کیفیت نماز جمعه

مسأله ۷۷۳) نماز جمعه دو رکعت است و دو خطبه دارد که توسط امام جمعه، قبل از نماز بیان می شود.

مسأله ۷۷۴) بنابر احتیاط باید قرائت نماز جمعه با صدای بلند خوانده شود و مستحب است در رکعت اول، سوره جمعه و در رکعت دوم، سوره منافقون خوانده شود و همچنین خواندن دو قنوت (یکی در رکعت اول پیش از رکوع و دیگری در رکعت دوم پس از رکوع) مستحب است.

 

وظیفه امام جمعه

مسأله ۷۷۵) واجب است امام جمعه (نه فرد دیگر) خطبه ها را در حال ایستاده بخواند و اگر نمی تواند ایستاده خطبه بخواند، باید شخص دیگری خطبه ها و نمازجمعه را بخواند.

مسأله ۷۷۶) واجب است امام جمعه، پس از خطبه اوّل و پیش از خطبه دوم کمی بنشیند.

مسأله ۷۷۷) جایز نیست خطیب جمعه خطبه ها را آهسته ایراد کند، بلکه بنابراحتیاط واجب باید طوری با صدای بلند خطبه بخواند که حداقل تعداد لازم برای نماز جمعه (چهار نفر) بشنوند؛ بلکه احتیاط مستحب آن است که هنگام موعظه و سفارش به تقوا، صدای خود را هر چند به وسیله بلندگو به همه حاضران برساند.

مسأله ۷۷۸) در خطبه اوّل واجب است خطیب جمعه، حمد و ثنای الهی بگوید و سپس بر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) درود بفرستد و مردم را به تقوا سفارش کند و یک سوره کوچک قرآن بخواند. در خطبه دوم نیز حمد و ثنای الهی را ایراد کند و بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) درود بفرستد. احتیاط واجب آن است که در خطبه دوم نیز مردم را به تقوا سفارش کند و سوره کوچکی از قرآن بخواند و احتیاط مستحب است که در خطبه دوم پس از درود بر پیغمبر (صلی الله علیه وآله)، بر امامان معصوم (علیهم السلام) نیز درود بفرستد و برای مؤمنین طلب مغفرت کند.

 

وظیفه نمازگزاران جمعه

مسأله ۷۷۹) بنابر احتیاط باید نمازگزاران به خطبه های امام گوش دهند و ساکت باشند و از حرف زدن بپرهیزند.

مسأله ۷۸۰) احتیاط مستحب آن است که مأمومین هنگام ایراد خطبه ها، رو به روی امام باشند و بیش از مقدار مُجاز در نماز روی خود را از قبله برنگردانند.

مسأله ۷۸۱) اگر مأموم به چیزی از خطبه های نماز جمعه نرسد، بلکه فقط هنگام نماز حاضر شود و به امام جمعه اقتدا کند، نماز او صحیح و مُجزی از نماز ظهر است، حتی اگر لحظاتی پیش از رکوع رکعت آخر نماز جمعه را درک کند، می تواند به نیت نماز جمعه اقتدا کند و رکعت دوم خود را مانند رکعت دوم نماز جمعه بخواند و این نماز از نماز ظهر کفایت می کند.

 

مسایل متفرقۀ نماز جمعه

مسأله ۷۸۲) نماز جمعه از شعایر اسلامی و از مظاهر وحدت مسلمانان است و انجام هر کاری که منجر به بروز اختلاف بین مؤمنان و پراکندگی صفوف آنها شود، جایز نیست.

مسأله ۷۸۳) اقتدا در نماز عصر روز جمعه به فردی غیر از امام جمعه اشکال ندارد.

مسأله ۷۸۴) کسی که در نماز جمعه شرکت نکرده، می تواند نماز ظهر را اول وقت بخواند و واجب نیست صبر کند تا نماز جمعه تمام شود.

مسأله ۷۸۵) اقامه نماز جماعت ظهر، هم زمان با اقامه نماز جمعه در مکان دیگری نزدیک محل نماز جمعه فی نفسه اشکال ندارد ولی با توجه به اینکه ممکن است انجام این کار باعث تفرقه صفوف مؤمنین یا بی اعتنایی به نماز جمعه و یا اهانت به امام جمعه حساب شود، سزاوار است چنین جماعتی برگزار نشود، بلکه در صورتی که مستلزم مفسده و حرامی باشد، واجب است از اقامه آن اجتناب گردد.

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری